37
بررسى شخصيت مختار ثقفى
مقدمه
يكى از قيامهاى مهمى كه پس از واقعۀ عاشورا شكل گرفت، نهضت مختار ثقفى است كه به دليل انتقام از سران سفّاك و قاتلان شهيدان كربلا، از اهميت والايى برخوردار است. دربارۀ رهبر اين قيام پيروز، ديدگاهها و سخنان متفاوت و گاه متضادى بيان شده است كه متأسفانه عدهاى را به سكوت دربارۀ اين شخصيت واداشته است. بديهى است بررسى و كنكاش پيرامون شخصيت مختار مىتواند طليعهاى براى پرداخت منصفانه به شخصيت او باشد.
پىريزى قيام
طبرى در تاريخ خود درباره مختار و قيام او مىگويد:
تجرد المختار لقتله الحسين فقال: ما من ديننا ترك قوم قتلوا الحسين يمشون احياء فى الدنيا آمنين، بئس ناصر آل محمد انا إذا الكذاب كما سمونى، فانى بالله استعين عليهم، الحمد الله الذى جعلنى سيفا ضربهم به، و رمحا طعنهم به، و طالب وترهم. . . .1
مختار آستين بالا زد و گفت: اصلاً روش و آيين و دين ما اين نيست كه قاتلان امام حسين را وانهيم تا در كمال امنيت راه بروند. چه بد يارانى براى آلمحمد در دنيا هستيم! پس همانگونه كه مرا كذاب ناميدهاند، اما از خدا كمك مىگيرم. خدا را شاكرم تا مرا شمشيرى قرار داد كه دشمنان آنها را با آن مىزنم و دفع مىكنم و مرا نيزهاى قرار داد كه اينها را با آن بزنم و خدا مرا انتقام گيرنده خون آنان قرار داده. . .
حوادث آسمانى و زمينى، شورشها، اعتراضات، جريان مدينه و مكه، جريان توابين و جريان مختار، همهپسلرزههاى قيام امام حسين (عليهالسلام) است. با اين وجود به جريان مختار كمتر پرداخته شده است.
دشمنى نسبت به مختار
كمتر كتابى از اهل سنت سراغ داريم كه شخصيت مختار را مطرح كند و به او ناسزا نگويد. كمترين اين ناسزاها «كذاب» است.
اتهام كذاب از كجا آمده است؟
وقتى مختار لشكرى به جنگ شاميان فرستاد، ابراهيم فرزند مالك اشتر فرمانده سپاهش بود و عبيدالله بن زياد فرمانده لشكر شاميان را بر عهده داشت. اولين بار در آنجا «ابن ضبعان كلبى» مختار را كذاب ناميد.2
ديدگاه متفكران شيعه
از شخصيتهاى معاصر، آقايان خويى،3 تسترى،4 مامقانى،5 امينى6، نمازى7 و محدث قمى8 از مختار ياد كرده و از او دفاع كردهاند؛ اما محور بحث، نظر سه نفر نخست است.