25نورالدين سمهودى از عبدالوهاب سبكى نقل ميكند كه آيه ياد شده، بر آمدن به محضر رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) و استغفار نزد وى سفارش نموده، تا آن حضرت نيز براى ايشان استغفار نمايد و اين مرتبهاى است كه با وفات آن حضرت قطع نمىشود؛ زيرا پس از رحلت نيز، هنگامى كه اعمال امت بر وى عرضه ميشود، براى آنان استغفار مىكند!
وى گويد:
دانشمندان از اين آيه چنين فهميدهاند كه شامل زمان حيات و ممات مىشود و مستحب دانستهاند كه هر كس نزد قبر آن حضرت آمد، آن را تلاوت نموده و از خداى متعال طلب آمرزش نمايد (2) .
ابن كثير در تفسيرش گويد: خداى متعال با اين آيه عصيانگران و گنهكاران را ارشاد مىكند كه هرگاه از آنان نافرمانى و خطايى سر زد، به نزد قبر رسولش آمده ودر آن مكان از پيشگاه خداوند طلب آمرزش نمايند و از محضر آن بزرگوار بخواهند كه براىشان استغفار كند. وقتى چنين كنند، خداوند توبه آنان را پذيرفته و آنها را مورد رحمت و آمرزش خويش قرار خواهد داد. بدين سبب در پايان آيه فرموده است كه «خدا را توبهپذير و مهربان خواهند يافت» .
آنگاه مىگويد: گروهى اين حكايت مشهور را نقل كردهاند:
عن العتبى، قال: كنت جالسا عند قبر النبى صلى الله عليه و آله فجاء أعرابى فقال: السلام عليك يا رسول الله، سمعت الله يقول: «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآءُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا» و قد جئتك مستغفراً لذنبى، مستشفعاً بك الى ربّى ثمّ أنشأ يقول: . . . ثمّ انصرف الأعرابى فغلبتنى عينى، فرأيت النبى صلى الله عليه و آله فى النوم فقال: يا عتبى، الحق الأعرابى فبشّره أنّ الله قد غفر له.
شخصى به نام عتبى چنين گويد: روزى كنار قبر پيامبر (صلى الله عليه و آله) نشسته بودم؛ فردى اعرابى آمد و گفت: سلام بر تو اى رسول خدا! شنيدم كه خداوند مىفرمايد: «واگر ايشان هنگامى كه به خود ستم كردند، به نزد تو مىآمدند و از خدا آمرزش مىطلبيدند، و پيامبر هم براى آنان استغفار مىنمود، خدا را توبهپذير و مهربان مىيافتند.» اكنون من نزد تو آمدهام؛ در حالىكه از گناه خويش استغفار مىكنم و تو را شفيع در پيشگاه پروردگارم قرار مىدهم. آنگاه دو بيت شعر پيرامون عظمت آن حضرت خواند و از آنجا رفت.
عتبى گويد: همانجا خوابم برد و در خواب ديدم كه پيامبر (صلى الله عليه و آله) به من فرمود: اى عتبى! نزد آن اعرابى برو و به وى بشارت ده كه خدا او را آمرزيد!3
آيۀ ديگرى كه به آن استدلال شده، اين است:
وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ و نيز وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ4
و هر كس برنامههاى الهى را بزرگ دارد، نزد پروردگارش براى او خير و بهتر است؛ و هر كس شعائر الهى را بزرگ دارد، اين نشانه تقواى دلهاست.
برخى از مفسران «حرمت» را به معناى چيزى گرفتهاند كه هتك آن روا نيست و هر تكليفى از سوى خداوند همين حكم را دارد و تعظيم آنها به رعايت و حفظ آنهاست و «شعائر» را به معناى نشانههاى الهى و علامتهاى دينى دانستهاند. اكنون بايد گفت كه براى رسيدن به خير و خوبى در پيشگاه پروردگار و نشان دادن حركتى برخاسته از پاكى دل، چه بزرگداشتى برتر و بهتر از بزرگداشت پيامبراعظم (صلى الله عليه و آله) ، و چه نشانۀ خدايى بالاتر از آن بزرگوار؟ بىجهت نيست كه در آيات گوناگونى، فضيلت و عظمت پيامبر بيان شده است. گاهى به جريان معراج آن حضرت اشاره مىكند و گاهى از درود خدا و فرشتگان بر وى خبر مىدهد.
به هر روى، زيارت پيامبر (صلى الله عليه و آله) موضوعى قرآنى و مكتبى است كه بر اساس آياتى مانند آنچه ذكر شد، شكل گرفته و در دلهاى اصحاب جاى گرفته است. اين خود يكى از عوامل مهم رويكرد مسلمانان به زيارت است.
2- فضيلت زيارت از ديدگاه پيامبر اعظم (صلى الله عليه و آله)
نقش الگو در زندگى انسان بر كسى پوشيده نيست. هيچ چيز به اندازۀ عظمت «روحهاى بزرگ» انسان را تحت تأثير قرار نميدهد. آشنايى با شخصيت و زندگى اسوههاى مكتبى، چراغ راه انسانها بوده و هست و هميشه رفتار، بيش از گفتار اثربخش بوده است. از اينرو، قرآن كريم، پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) را الگويى كامل براى جامعه معرفى مينمايد و آن حضرت نهتنها در گفتار، بلكه در رفتار خود نيز به معرفى ارزشها ميپردازد.
در باب زيارت نيز، آن حضرت به زيارت خفتگان در بقيع و شهداى احد و عمويش حمزه و قبر مادرش «آمنه» در سرزمين «ابواء» را زيارت مىكند و. . . كه اين رفتار، عامل مهمى در رواج زيارت در ميان اصحاب و مسلمانان بوده است.