95
نام پيدايش و اسلام ميثم تمّار
كنيه، نام و لقب او به ترتيب، ابو سالم (يا ابو جعفر) ، ميثم بن يحياى تمّار است. از آن رو كه وى در كوفه خرما مىفروخت، به «تمّار» ؛ يعنى «خرما فروش» شهرت يافت. آن را همراه با اسمش به كار نبرد، اين شخصيت تاريخى به ذهن شنونده نمىآيد.
امير مؤمنان، على (ع) در 36 هجرت در كوفه مستقر شد و اين شهر را پايتخت حكومتش قرار داد تا از آنجا، سرزمين پهناور اسلامى را اداره كند. از اين زمان به بعد است كه در تاريخِ كوفه به نام «ميثم» برخورد مىكنيم؛ بنابراين، او پيش از آن، در اين شهر نبوده و يا با گمنامى در آن زندگى مىكرده است.
در نقلى تاريخى مىخوانيم كه ميثم، غلام زنى از قبيلۀ بنى اسد بود و امام على (ع) او را از آن زن خريد و آزاد كرد و از وى پرسيد: نامت چيست؟ گفت: نامم «سالم» است. حضرت فرمود: پيامبر خدا (ص) به من خبر داد كه پدر و مادرت در سرزمين عجم (يعنى ايران) ، نامت را «ميثم» گذاشته بودند. او مىگويد: حق با خدا و رسول و امير مؤمنان است؛ والله نام من همين است كه گفتى. حضرت فرمود: پس، به همين نامى كه پيامبر خدا (ص) از تو نام برده باز گرد و نام «سالم» را رها كن. ميثم مىپذيرد و از آن نام دست مىكشد و به جاى آن، كنيهاش را «ابوسالم» قرار مىدهد. 1
ميثم تمّار در متون تاريخى
سرگذشت ميثم در هالهاى از ابهام است؛ به گونهاى كه پرتو تحقيقات مورّخان، نتوانسته است جز اندكى از آن را روشن كند؛ البتّه اين پديده، خاصّ او نيست؛ گروهى از مردان با اخلاصى كه در موقعيتهاى گوناگون در كنار امام على (ع) و در ركاب او بودند نيز همين وضعيت را دارند. سيره نويسان، سرگذشت نگاران و راوى شناسان هم، نامى از ميثم تمّار نبردهاند، چه رسد به اين كه شرح حال او را بنويسند. در اين ميان، تنها ابن حجر است كه در «الاصابه» ، به شرح حال او مىپردازد و در ابتدا مىنويسد: «ميثم تمّار اسدى ساكن كوفه شد ودرآن جا نوادگانى دارد.» 2
وى در ادامه، برخى وقايعِ مربوط به ميثم، از جمله داستان تشرّف او به ملاقات امير مؤمنان