8دانههاى گِلى، به صورت «تسبيح» درآمد،
منظومهاى بلند از فداكارى، رشتهاى پيوسته به ايثار،
و كهكشانى بىانتها از خداگونگى و خلوص.
كدام گِل بود كه به اندازۀ اين «تربت آميخته به زمزم» مىارزيد؟
وكدام گُل بود كه به خوشبويى «تسبيح تربت» بود؟ ! اين همان گِلى بود كه همنشين گُل شد و چون گل معطر گشت.
وقتى آب زمزم به تربت كربلا نوشانده شود،
وقتى عطر خون «ثارالله» با خاك نينوا عجين گردد،
«تربت سيدالشهدا» پديد مىآيد، كه در دست ذاكران، «ذكر» مىگويد،
و از سجدگاه ساجدان، نور ابديت تا عرش، تنوره مىكشد.
آرى. . . تسبيح تربت، قصيدهاى صد بيتى است!
واژههايش، همه عاشورايى،
و. . . تركيبش، كربلايى! و وزن و آهنگش، «زهرايى» . . .
***
قصيدۀ صد بيتى «تربت» ،
گوياتر از معلّقات سبع است و شيواتر از «شاهكارهاى ادبى» !
واژههايش همه عاشورايى است و. . . آشنا و مأنوس.
مضمون اين قصيده، هديۀ خداوند به «فاطمه» است،
الله اكبر،
الحمد لله،
سبحان الله،
اين سرود مقدس، سروش غيبى است كه جبرئيل، از عرش خدا سوغات آورد، سرودى عرشى است كه آهنگ ملكوت دارد و زير و بم آن ياد خدا و ثناى اوست.
زهراى اطهر، تسبيحى از تربت حمزۀ سيدالشهدا ساخت و اين منظومۀ بلند را به رشته كشيد و جاودانه ساخت.
بعدها وقتى «منا» ى حسين پيش آمد،
خاك كربلا، جايگزين خاك «ميدان اُحد» و قبر حمزه شد.