21بِرَحْلِهِ أَشْهَدُ أَنَّكُمْ أَقَمْتُمُ الصَّلاة وَ آتَيْتُمُ الزَّكَاة وَ أَمَرْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ جَاهَدْتُمُ الْمُلْحِدِينَ وَ عَبَدْتُمُ اللَّهَ حَتَّي أَتَاكُمُ الْيَقِينُ وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ لَقَدْ شَارَكْنَاكُمْ فِيمَا دَخَلْتُمْ فِيهِ، قَالَ: عَطِيَّة فَقُلْتُ: لِجَابِرٍ وَ كَيْفَ وَ لَمْ نَهْبِطْ وَادِياً وَ لَمْ نَعْلُ جَبَلاّ وَ لَمْ نَضْرِبْ بِسَيْفٍ وَ الْقَوْمُ قَدْ فُرِّقَ بَيْنَ رُءُوسِهِمْ وَ أَبْدَانِهِمْ وَ أُوتِمَتْ أَوْلادُهُمْ وَ أَرْمَلَتِ الأَزْوَاجُ، فَقَالَ لِي: يَا عَطِيَّة سَمِعْتُ حَبِيبِي رَسُولَ اللَّهِ (ص) يَقُولُ: مَنْ أَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ وَ مَنْ أَحَبَّ عَمَلَ قَوْمٍ أُشْرِكَ فِي عَمَلِهِمْ وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِيّاً إِنَّ نِيَّتِي وَ نِيَّة أَصْحَابِي عَلَي مَا مَضَي عَلَيْهِ الْحُسَيْنُ وَ أَصْحَابُهُ خُذُوا بِي نَحْوَ أَبْيَاتِ كُوفَانَ فَلَمَّا صِرْنَا فِي بَعْضِ الطَّرِيقِ، فَقَالَ لِي: يَا عَطِيَّة هَلْ أُوصِيكَ وَ مَا أَظُنُّ أَنَّنِي بَعْدَ هَذِهِ السَّفَرَة مُلاقِيكَ أَحِبَّ مُحِبَّ آلِ مُحَمَّدٍ مَا أَحَبَّهُمْ وَ أَبْغِضْ مُبْغِضَ آلِ مُحَمَّدٍ مَا أَبْغَضَهُمْ وَ إِنْ كَانَ صَوَّاماً قَوَّاماً وَ ارْفُقْ بِمُحِبِّ آلِ مُحَمَّدٍ، فَإِنَّهُ إِنْ تَزِلَّ لَهُمْ قَدَمٌ بِكَثْرَة ذُنُوبِهِمْ ثَبَتَتْ لَهُمْ أُخْرَي بِمَحَبَّتِهِمْ، فَإِنَّ مُحِبَّهُمْ يَعُودُ إِلَي الْجَنَّة وَ مُبْغِضَهُمْ يَعُودُ إِلَي النَّارِ» .
«همراه جابر بن عبدالله انصارى به قصد زيارت قبر حسين بن على (عليهما السلام) بيرون شديم. چون به كربلا وارد شديم، جابر نزديك فرات رفت و غسل كرد و دو جامه بر تن كرد. كيسهاى را گشود كه در آن سُعد (عطرى معروف) بود. آن را به خود پاشيد، با هر گام ياد خدا مىكرد. نزديك قبر كه رسيد گفت: دست مرا بر قبر بگذار! دستش را بر قبر گذاشتم، روى قبر افتاد و از هوش رفت. آب بر او پاشيدم تا به هوش آمد.
آنگاه سه بارگفت: يا حسين! سپس گفت: دوست، پاسخ دوستش را نمىدهد؟ ! بعد گفت: چگونه جواب دهى كه رگهايت بريده و ميان سر و پيكرت جدايى افتاده است! شهادت مىدهم كه تو زادۀ پيامبران و پسر سرور مؤمنان و همپيمان تقوا و از نسل هدايت و پنجمين نفر از اصحاب كسايى؛ فرزند سرور نقيبان و پسر فاطمه، سرور زنانى و چرا چنين نباشى كه سالار پيامبران با دست خود غذايت داده و در دامان با تقوايان تربيت شدهاى و از سينۀ ايمان شير خوردهاى و از دامان اسلام بر آمدهاى. خوشا به حالت در حيات و ممات! اما دل مؤمنان در فراق تو ناخرسند است و شك ندارد كه آنچه بر تو گذشت خير بوده است. سلام و رضوان خدا بر تو باد! گواهى مىدهم تو همان راه را رفتى كه برادرت يحيى بن زكريا پيمود.
آنگاه نگاهى به اطراف قبر افكند و گفت: سلام بر شما اى جانهاى پاك كه در آستان حسين فرود آمديد! گواهى مىدهم كه شما نماز را بر پا داشته، زكات را پرداخته، امر به