161
خانۀ على (ع)
فاصلۀ مسجد كوفه تا خانۀ حضرت على (ع) چندان راهى نيست و ديدار هر دو مكان، با هم و يكجا صورت مىگيرد. پس از پياده شدن از ماشينها، ابتدا وارد محوطهاى شديم كه چاه حضرت على (ع) بود و اتاق حضرت زينب و امّالبنين. عربها در آن اتاق و كنار چاه، از آب آن مىكشيدند و در ليوانها يا دبّهها به زائران مىدادند و پول مىگرفتند. عشق به مولا سبب مىشد كه بازار آب فروشى آنان گرم باشد.
نزديك آن قسمت، اتاق مسكونى حضرت على (ع) بود و جايگاهى كه آن حضرت را پس از ضربت خوردن و شهادت، غسل دادهاند و جايى به عنوان محلّ نشستن امام حسن و امام حسين پس از شهادت مولا، كه مردم براى تسليت گويى مىآمدند. توضيحاتى كه داده مىشد و ديوار نوشتههايى كه اين اماكن را معرفى مىكرد، روزهاى واپسين عمر امام و سه روز پس از ضربت خوردن تا شهادت را در ذهنها زنده مىكرد.
از آنجا بيرون آمديم و با فاصلۀ كمى كه پياده مىرفتند، «مسجد كوفه» قرار داشت، مسجدى بزرگ، با ابّهت، با دلوارهاى بلند و صحنى بدون سقف، كه در قسمت قبله، منطقهاى رواق مانند و مسقّف بود كه «محراب مسجد كوفه» نيز آنجا قرار داشت. در قسمت مسقّف نماز مغرب به جماعت خوانده مىشد. از بدو ورود به مسجد كوفه، يكى از همان عربهاى زيارتنامه خوان كه صداى رسا ولى توضيحى نارسا داشت، پيشاپيش جمعيت، هر يك از «مقام» ها را معرفى و آداب و نماز خاصّ آن را بيان مىكرد. لهجهاش سبب مىشد توضيحاتش اغلب براى زائران جانيفتد، به خصوص كه اغلب، مطالبى كليشهاى و حفظ شده را تندو تند مىگفت. گاهى من مطالب او را بازگويى و تبيين و تكميل مىكردم؛ از جمله در محلّ «دكّة القضاء» و «بيت الطّشت» كه خودم توضيح دادم.
هنگام اذان مغرب بود و در خلال حضور در مقامهاى مختلف ودعا و مستحبات آنها به «مقام النبي» رسيده بوديم. پيشنمازى همراهان را بر عهده گرفتم و در محراب ايستادم، جايى كه نام مبارك پيامبر را داشت و به نمازگزار، احساس لطيف و معنوى مىداد. بين نماز مغرب و عشا، توضيحى دربارۀ اهميت و فضيلت مسجد كوفه و عبادت در آن دادم. برنامهها ادامه داشت و وقت گير بود. من جمعيت را با عربى كه توضيح مىداد به حالشان واگذاشتم و از جمع جدا شدم. هنوز نماز جماعت داخل شبستان تمام نشده بود. صبر كردم. با اتمام نماز، خود را به امام جماعت رساندم. يكى از بستگان دههزار تومان داده بود كه به فقراى شيعه داده شود. معادل آن را كه يك بسته اسكناسِ عراقى بود به