1022. عبيدالله بن زياد به رييس قوم ميثم اصرار مىكند و به او فشار مىآورد كه ميثم را تحت پيگرد قرار دهد و او نيز بى درنگ به قادسيه، كه در فاصلۀ يك منزلى كوفه است مىرود و به محض اين كه ميثم از مكّه باز مىگردد او را دستگير مىكند.
از اين دو روايت، ظاهراً دومى صحيح است، البتّه اگر بپذيريم كه او مناسك حج را تمام كرده و راهى كه بيش از بيست روز زمان مىبرده تا كسى را به كوفه برساند، را با تلاش و بدون توقّف طى كرده و در عرض يك هفته خود را به كوفه رسانده باشد. در اين صورت است كه مىتوان گفت كه ميثم در قادسيه، به دست رييس قوم خود دستگير مىشود و او ميثم را به نزد عبيدالله بن زياد مىبرد و پس از آن گفتگويى كه ميانشان در مىگيرد، به دستور عبيدالله به قتل مىرسد، ليكن ابتدا او را به زندان مىافكنند؛ زيرا ابراهيم بن محمّد ثقفى در «الغارات» مىنويسد: «عبيدالله او و مختار بن ابىعبيده را به زندان افكند و در زندان، ميثم تمّار به مختار گفت: تو به زودى آزاد مىشوى و براى انتقام خون حسين قيام مىكنى و همين كسى كه قصد كشتن تو را دارد را مىكشى.» 1
تاريخ بارگاه ميثم تمّار
لويس ماسينيون دركتابش، آنجا كه به ثبت مشاهدات خود در سفر به كوفه، مىپردازد مىنويسد:
«. . . و از آنجا به سمت تّپههايى كه در سمت جنوب قرار داشت و نامشان قصر الإماره، بيت على و قبر ميثم تمّار بود رفتم.» 2
ماسينيون مىنويسد: در تاريخ 10 مارس سال 1934 ميلادى به اين سفر رفته و اين بدان معنى است كه قبر ميثم تمّار از گذشته، ساخته و معمور بوده است، هر چند كتب مربوط به معرّفى آثار تاريخى و سرگذشتنامهها نتوانستهاند بهطور دقيق حدود آن را معين كنند.
شيخ محمّد حسين مظفّر، بارگاه ميثم را اين گونه توصيف مىكند:
«امروزه بر فراز قبر ميثم، گنبدى كوچك است كه همسايگان و مجاوران مسجد كوفه و