62از او مىترسيم.»
سهيلى همچنين دربارۀ آن چه ابناسحاق در مورد خبر عدوان و صوفه ذكر كرده، مطالبى آورده است. وى دربارۀ عدوان مىگويد: اما ذوالاصبع كه ابناسحاق نامى از او ذكر كرده، حرثان بن عمرو و يا به قولى حرثان بن حارث بن محرّث بن ربيعة بن هبيرة بن ثعلبة بن ظَرِب است و ظَرِب، پدر عامر بن ظَرِب است كه زمانى پادشاه عرب بود.
ذوالاصبع سيصد سال عمر كرد در زمان خود حاكم بود و از اين جهت ذوالاصبع ناميده شد كه مارى انگشت او را نيش زد. جدّ آنها ظَرِب پسر عمرو بن عياد بن يَشْكُر بن بكر بن عدوان است و نام عدوان، «تميم» بود و مادرش جديله دختر ادّ ابن طابخه بود كه اهل طائف بودند و تعدادشان در آن جا زياد شده و به هفتادهزار تن رسيد، اما پس از آن نسبت به يكديگر ستم كردند و به هلاكت رسيدند. ثقيف؛ از نوادگان دخترى منبه داماد عامر بن ظَرِب بود و زينب دختر عامر را به همسرى گرفت و او [ يعنى زينب] مادر بيشتر ثقيفىها به شمار مىرود و گفته شده كه زينب، خواهر عامر است. سپس مىگويد: از زمانى كه عدوان به هلاكت رسيدند و ثقيفىها باقىماندههاى ايشان را از طائف بيرون كردند، طائف تاكنون در اختيار ثقيف بوده است.
سهيلى دربارۀ صوفان مىگويد: زبير بن بكّار به نقل از ابوعبيده آورده است: صوفه و صوفان به كسانى مىگويند كه اهل مكه نيستند و عهدهدار ولايت بيتاللّٰه الحرام يا عهدهدار خدمتى در آن جا هستند و يا خدمتى در مناسك حج انجام مىدهند. ابوعبيده مىافزايد: آنها مانند صوف (پشم) هستند: كوتاه و بلند و سياه و سرخ دارند و از يك قبيله نمىباشند. ابوعبداللّٰه؛ يعنى زبير يادآور شده كه ابوالحسن اثرم به نقل از هشام بن محمد ابن سائب كلبى آورده است: از آن جهت غوث بن مرّ را صوفه ناميدهاند كه فرزند پسرى براى مادرش زنده نمىماند. پس او (مادرش) نذر كرد كه اگر فرزندش زنده بماند، پشمى بر سرش بگذارد و او را با آن به كعبه دخيل كند و چنين هم كرد، از اين رو وى را صوفه ناميدند و به او و فرزندانش «ربيط» گفتند.
ابراهيم بن نذر به نقل از عبدالعزيز بن عمران از عقال بن شبّه نقل كرده كه مادر تميم ابن مرّ كه هميشه دختر به دنيا مىآورد، گفت: نذر كردهام كه اگر داراى پسر شوم، او را به