63خدمت كعبه گمارم. پس از آن بود كه غوث را به دنيا آورد كه بزرگترين پسر مُرّ بود.
وقتى مادرش او را به كعبه بست، دچار گرمازدگى شد، وقتى مادر به سراغ او رفت، ديد كه بر زمين افتاده و از حال رفته است و گفت: پسرم، مثل يك مشت پشم (صوف) شده است! و بدينسان، از همان زمان صوفه نام گرفت. 1و در قولى كه فاكهى از زبير بن بكار نقل كرده، وجه تسميهاى را كه او دربارۀ صوفه به نقل از ابوعبيده و ابراهيم بن المنذر ذكر كرده، آورده است.
ازرقى دربارۀ صوفه خبر شگفتى دارد. او پس از ذكر خبر مفصلى در باب حج در زمان جاهليت و انساء (جا بجا كردن ماههاى حرام) به نقل از جدّش از سعيد بن سالم، از عثمان بن ساج، از محمد بن اسحاق، از كلبى آورده است: در جاهليت، اجازۀ كوچ از منا در اختيار صوفه بود و اين صوفه مردى بود كه اخزم بن عاص بن عمرو بن مازن بن اسد نام داشت. اخزم يكى از پسران خود را نذر كعبه و خدمت به آن كرد. در آن زمان حبشية بن سلول بن كعب بن عمرو بن ربيعة بن حارثة بن عمرو بن عامر خزاعى كه سردمدارى مردم در عرفه را برعهده داشت، پردهدار كعبه و امير مكه بود و امور مردم را در عرفه سامان مىداد و مىگفت: صوفه صاحب اختيار شما در حج است. صوفه نيز اجازۀ كوچ مردم را صادر مىكرد. گفتهاند كه همسر اخزم بن عاص بن عمرو بن مازن بن اسد 2بچهدار نمىشد و نذر كرده بود كه اگر صاحب فرزندى شود، او را به خدمت كعبه بگمارد. پس از آن، غوث را زاييد و او طبق نذر مادرش، همراه با دايىهاى جُرهمى خود، به خدمت كعبه درآمد و به دليل موقعيتى كه در كعبه يافته بود، اجازۀ كوچ مردم از عرفه را به دست آورد. مادر او پس از اداى نذر خود و در پى خدمت غوث بن اخزم به كعبه، اين ابيات را سرود:
انَّى جعلت من بُنَيَّة
ربيطة بمكة العليّة