24اين جمله افزود كه زهرا، هنگام باردارى، خاطرى آسوده و آرام نداشت، چه از روزگارى پيش، يعنى روز مرگ خديجه گاه بگاه او را حزن و اندوه و اضطراب و تشويش فرا مىگرفت و اين پريشانى خاطر وقتى شدت يافت كه عايشه به خانۀ پيغمبر آمد و جاى خديجه را، كه چندگاهى فاطمه عهدهدار شده بود، گرفت سپس ميان دختر و زن پدر مناقشاتى پديد آمد كه طبعاً در چنين مواردى، ميان اين خويشاوندان، رخ مىدهد، تا آنجا كه بعضى مستشرقين مانند بودلى و لامنس مىگويند: در خانۀ پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم دو جناح تشكيل شده بود كه يكى از عايشه و ديگرى از فاطمه حمايت مىكرد. همچنين دور نيست كه رنج ايّام حمل نيز بر مصيبت فقدان مادر افزده باشد.
زينب در خانوادهاى شريف، ايام طفوليت را زير سرپرستى جد بزرگوار خود، سپرى مىكند. از محبّت سرشار افراد خانوادۀ خويش برخوردار مىباشد. هنگامى كه طفلى شيرين زبانست، درس زندگى را از مادر مهربان خود فرا مىگيرد. همين كه دوران شير خوارگى را پايان مىدهد. گروهى از نخبهترين معلّمين درس زندگى را، كه جزيرة العرب پرورده و بخود ديده است(؛ مانند جد بزرگوار، پدر گرامى، دانشمندان و فقهاى ديگرى از صحابۀ پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم ) در مقابل خود مىبيند.
در ميان همسالان زينب، كسى را نمىبينيم كه محيطى چنين شريف و مقدس به خاطر پرورش او آماده شده و به درجۀ وى از مراحل عالىِ تربيت، برخوردار باشد.
اجتماع اين همه عواملِ سعادت، مىبايست خاطر او را خرسند