23گشت. همچنين داستان زهير بن قين را كه اموى بود و سپس با حسين كشته شد، در حوادث سال (60 هجرى) مىخوانيم و سبب فداكارى زهير، خبرى بوده است كه سلمان فارسى بدو داد و او را شهادت حسين عليه السلام آگاه ساخت. آيا همۀ اين روايات افسانه و ساختگى است؟ و چنانكه مستشرق رونالدسون ولامنس مىگويند: ساخته و پرداختۀ اوهام و خيالات مىباشد؟ شايد چنين بگويند، ليكن تاريخ نويسان مسلمان شكى در صحت اين روايات ندارند و كمتر مورّخى است كه در آن شك كند.
تنها تاريخ نويسان پيشين نيستند كه اين حديثها را از آلايش شك و ترديد زدودهاند، بلكه نويسندگان معاصر نيز در ايمان به اين احاديث، كم از قدما ندارندو براى نمونه، نويسندۀ معاصر هندى «محمد حاج سالمين» را مىبينيم كه در كتاب خويش؛ «سيده زينب» اين داستان را به قلم آورده و در خلال سطورى چند، پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم كه با چشمان اشكبار به روى نوۀ خود خم شده و مصيبتهايى را كه اين دختر در صحنۀ كربلا خواهد ديد، بخاطر مىگذراند، آنگاه از خود مىپرسد. راستى پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم كه با ديدۀ غيب بين خود اين قتلگاه ففجيع را مىديد، تا چه اندازه، محزون بود؟ و هنگامى كه در پيشانى طفل شيرين خويش، حوادث تلخى را كه درپيش دارد، مىخواند بر وى چه مىگذشت؟
ما محال نمىدانيم كه در آنوقت اندكى از اين اخبار شايع بوده است، امروز همان شايعات همچون سايههايى كه موجب زيبايى و خوش رنگى تصوير مىشود، سايههايى از حزن و اندوه بر گهوارۀ كودك افكنده و عميق ترين عواطف و سو گوارى را نسبت بدو برمىانگيزد، و مىتوان بر