27پرداخت و در اين وظيفه بود كه بهمراه ارتش خديوى به سركوبى شورش مماليك در مصر عليا پرداخت، و پس از پيروزى در اين حادثه گروهان او در مطريه اتراق نمود تا خود را براى حمله به وهابيان شورشى در عربستان آماده كند، حملهاى كه قرار بود به سركردگى طوسون پاشا فرزند محمد على پاشا انجام گيرد. از اين رو پس از آمادگى لشكر، سربازان در سال 1811 م. با كشتى از دريا گذشته و خود را به بندر ينبع رسانيد و پس از يك جنگ كه جيوفانى ( \ محمد) در آن نيز شركت فعلى داشت، نيروهاى دشمن شكست خورده و ارتش، شهر ينبع را به تصرف خود درآورد، ليكن در اين هنگام فيناتى به مرض روماتيسم مبتلا گرديد، از اين رو به قاهره عودت داده شد، و او چند سال در آنجا مقيم بود تا اين كه اخبار پيروزيهاى محمد على پاشا بر عليه وهابىها به گوش او رسيد و آنگاه وى به همراه نيروى آلبانيايى كه براى كمك به ارتش مصر تشكيل شده بود در سال 1814 م. مجدداً عازم عربستان گرديد. وى در اين سفر در محاصرۀ شهر قنفذه و فتح آن شركت داشت ليكن در حملهاى كه وهابيان براى بازپسگيرى شهر نمودند، او مجروح شد و با تمارض از سربازى گريخته و خود را به مكه رسانيد و در آنجا اعمال حج را انجام داد و به تفصيل دربارۀ آن، در سفرنامۀ خود سخن گفته است.
او مىگويد:
فرار موفقيتآميزم از جنگ و سربازى مرا در وضعيت روحى بخصوصى قرار داد كه سبب گرديد مسائل عاطفى و روحى را درك كنم از اين رو هنگامى كه وارد شهر مكه شدم احساس ويژهاى به من دست داد، اين شهر با اين كه بزرگ نبود و از زيبايى بهرهاى نداشت ليكن در آن چيزى بود كه نفس و روح انسان را به تعجب و حيرت وامىداشت، بويژه در هنگام