49در سال 17 هجرى مردم به دفعات زيادى براى استسقا (دعاى باران) مىرفتند و نتيجه نمىگرفتند تا اينكه عمر - خليفه دوم - گفت: فردا به وسيله كسى كه دعايش مستجاب مىگردد طلب آب خواهم كرد. خليفه خود نزد عباس عموى پيغمبر رفت و گفت: با ما بيرون بيا تا به وسيله تو از خداوند متعال طلب آب نماييم. عباس گفت: بايد صبر نمود تا وسيله آن مهيا شود. آنگاه به بنىهاشم خبر داد كه لباس پاك پوشيده و بوى خوش نيز استعمال كنند. سپس امام على عليه السلام در جلو و امام حسن عليه السلام در سمت راست و امام حسين عليه السلام در سمت چپ و بنىهاشم در پشت سر آنها حركت كردند. جناب عباس به عمر گفت: كس ديگرى را با ما نفرست. آنها رفتند تا به مصلى رسيدند و جناب عباس دست به دعا برداشت. جابر نقل مىكند كه هنوز دعا تمام نشده بود كه ابرها به حركت در آمد و باران باريدن گرفت. امام بخارى نيز در صحيح خود از عمر چنين نقل مىكند:
«پروردگارا! ما به واسطه عموى پيغمبرمان به تو متوسل شديم تا باران به ما عطا كنى. پس خداوند به آنها باران عطا كرد 1». ابن ابىالحديد نيز در جلد دوم شرح نهج البلاغه خود نقل مىكند: خليفه با عموى پيغمبر جهت استسقا بيرون رفتند. خليفه عمر در محل استسقا گفت: «پروردگارا! ما به واسطه عموى پيغمبرت و البته اجدادش و بزرگان آنها به سوى تو متوسل شديم. پس مقام پيغمبرت را در عموى او حفظ فرما؛ چون او ما را دلالت نموده كه از درگاه با عظمت تو طلب شفاعت و استغفار نماييم 2».
2 . نذر امامان
در اكثر كتب فقهى شيعيان، فصلى به نام «باب نذر» وجود دارد و تمام رسالههاى مراجع تقليد و فتاواى آنها بر اين اصل استوار است كه نذر، نوعى عبادت است و مانند بقيه عبادات بايد براى خدا باشد. دو شرط «نيت قربه الى اللّٰه» و «صيغه نذر» را نيز لازمه آن دانستهاند. اگر يكى از آن دو شرط نباشد، نذر محقق نمىشود و اين دو شرط مكمل