102حوزۀ كربلا، يعنى سيد محمد مجاهد و شريف العلماء بهره برد و سپس همراه عدهاى از مردم دزفول كه براى زيارت به كربلا رفته بودند، به دزفول بازگشت. 1 شوق به تحصيل علوم اسلامى و علاقه به نجف و كربلا موجب شد كه شيخ ديگربار قصد سفر به عتبات كند. از اين رو، پس از يك سال توقف در دزفول، در سال 1237ق دوباره به كربلا مهاجرت كرد و بار ديگر در درس شريفالعلماء شركت كرد. ايشان حدود يك سال بعد به نجف رفت و در درس شيخ موسى، فرزند شيخ جعفر كاشف الغطا حاضر شد و پس از حدود يك سال توقف در نجف، بار ديگر به دزفول بازگشت. وى كه در اين هنگام 25 سال داشت، با دختر شيخ حسين انصارى، استاد دورۀ سطح خود ازدواج كرد. 2
سفرهاى علمى شيخ در ايران
شيخ پس از بازگشت از نجف، مجتهدى فاضل بود؛ امّا براى بهرهمندى از علم و دانش فضلاى حوزههاى علميۀ ايران، بار سفر بست و در اولين گام، ابتدا به قصد زيارت امام رضا (عليه السلام) به سوى مشهد حركت كرد. در اين سفر، هر جا عالم و دانشمندى مىديد، به حضورش مىرسيد، تا از دانش وى بهرهاى نصيبش شود. وى هدفش را از اين مسافرتها چنين بيان مىكرد:
آنچه را از علماى عراق بايد ببينم، ديدهام و مايلم در اين سفر اگر از علماى ساكن ايران شخصيتهايى يافت شود كه ممكن باشد مورد استفاده قرار گيرد، آنها را نيز ملاقات كرده و از ايشان بهرهمند گردم. 3
مادر شيخ كه سالها دورى فرزندش را تحمل كرده بود، اين بار از مسافرت شيخ ناراضى بود. شيخ با مادر گفتوگو كرد و سرانجام قرار شد كه استخاره كنند تا قرآن ميان آنان داورى كند. شيخ قرآن را برداشت و با نيت مادر آن را گشود و اين آيه پاسخ اين استخاره بود:
( وَ لاٰ تَخٰافِي وَ لاٰ تَحْزَنِي إِنّٰا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جٰاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ ) ؛ 4 و نترس و غمگين مباش كه ما او را به تو بازمىگردانيم و او را از رسولان قرار مىدهيم.
اين آيه كه خطاب به مادر حضرت موسى (عليه السلام) و دربارۀ به دريا افكندن فرزندش بود، موجب تسكين مادر شيخ شد و او به مسافرت شيخ راضى گشت. سپس شيخ براى به همراه بردن برادرش، شيخ منصور نيز استخاره كرد و پاسخ آن آيۀ ( سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ ) 5 بود. 6