100در همان ابتدا، موافقت با درخواست نجيب پاشا براى ورود به شهر كربلا، از سوى مردم، مشروط به عدم ورود سپاه و نظاميان شد.
والى جديد عراق كه توقّع چنين برخوردى را نداشت، دستور محاصرۀ كربلا را صادر كرد و در بيانيّهاى، فرصت يك ماههاى به مردم داد؛ تا تسليم خواستههايش شوند.
اين مهلت، به پايان رسيد؛ امّا مردم تسليم نشدند.
نجيب پاشا اعلام كرد كه اگر مردم دروازۀ شهر را باز نكنند، او به زور وارد خواهد شد. در پى اين اتفاقات، سيد كاظم رشتى 1به همراه شاهزادۀ قاجارى، ظل السلطان به اردوگاه نجيب پاشا رفتند؛ امّا تلاشهاى مصرّانه اين دو، سودى نبخشيد. نجيب پاشا اعلام كرد كه با مردم كارى ندارد و مردم بايد سرنوشت خود را از ياغيان جدا كنند و قول داد كه پناهندگان به حرم امام حسين و اباالفضل العباس (عليهما السلام) و حاضران در خانۀ سيد كاظم رشتى و ظل السلطان، در امان باشند. 2
محاصره و حمله به كربلا
نجيب پاشا براى فرماندهى سپاه براى حمله به شهر، «نعمان بغدادى ويسى زاده» را انتخاب كرد؛ كسى كه از قتل و غارت و تجاوز، باكى نداشت. 3
نعمان به دستور نجيب پاشا، قبل از ورود به كربلا، مدّت بيست و سه روز، شهر را محاصرۀ كرد و از رسيدن مواد غذايى به شهر، جلوگيرى كرد و در اين مدّت نيز گاهى شهر را آماج توپخانه سنگين قرار مىداد. 4
سرانجام، سربازان عثمانى در روز سيزدهم نوامبر سال 1843 ميلادى با ايجاد روزنهاى در ضلع شرقى حصار شهر، وارد شهر شدند و جنايت بزرگى را رقم زدند و اعلام كردند كه براى سر هر ياغى، 150 پياستر (واحد پول عثمانى) جايزه مىدهند. 5
خانۀ سيد كاظم رشتى، مورد تعرض قرار نگرفت؛ اما حرمهاى مطهر در معرض حمله و اهانت واقع شدند و بخشهايى از آنها تخريب شدند و اشياى قيمتى آنها به غارت برده شدند.
سربازان، سوار بر مركب، وارد صحنها و گاهى روضه منّوره مىشدند و مردم را مورد ضرب و جرح قرار مىدادند. رفتار خشن و توهين آميز سربازان نجيب پاشا، باعث شد تا مردم از وى به عنوان «يزيد پاشا» نام ببرند. 6