42أَنْهَارٍ: الْفُرَاتُ وَ نِيلُ مِصْرَ وَ نَهْرَوَانُ وَ نَهَرُ بَلْخٍ» ؛ 1اين چهار نهر در زمين به عنوان صداق حضرت فاطمه (عليها السلام) قرارداده شد.
در اين حديث شريف و امثال آن, گويى نقش بزرگ ازدواج زهراى مرضيه (عليها السلام) و تولد امامان معصوم (عليهم السلام) در هدايت جامعه بشرى كه آب حيات بشريتند، به زبان نمادين بيان شده است.
فرات در آينه شعر
فرات چنان با روح و جان عاشقان كربلا و عاشورا آميخته است كه عواطف عاشورايى هزاران سوگوار حسينى با آن پيوند خورده است؛ گويى فرات، عصاره غمهاى عاشورائيان تاريخ است. غم حسين، ابوالفضل، ياد على اصغر (عليهم السلام) و زمزمههاى غمآلود زينب كبرى، نمونههايى از اين شعر و شعور حماسى را در آثار ذيل ملاحظه كنيد:
فرات در شعر و ادب
از هُرم عطش، لبان گلها تشنه
از شرم، فرات مانده اينجا تشنه
اينجا چه عجيب داستانى شده است
هفتاد و دو زمزماند اما تشنه
سيد حبيب حبيبپور
اشك فرات بود ز مشكت چكيده بود
يا خيسى خجالتِ دست بريده بود
يك تير چشمه از دل مشك تو باز كرد
حىّ على الفلاح تو، «أدرِك أخاك» بود
در ظهر ركعتى كه قيامت خميده بود
ديدى كه سمت دشت نگاه تو از عطش
رنگ از رخ تمام غزالان پريده بود
ديگر زبان تشنگىاش بند آمده