115آن و بناهاى متصل به قبر منور و مسجدى كه پشت آن است، همه در محدوده حائر است. نيز گفتهاند حائر همان مقدار زير گنبد شريف است و بس. بعضى گفتهاند كه مقدار زير گنبد با ساختمانهاى متصل به آن و مسجد و مقتل و خزانه و. . . جزء حائر است.
و سپس در مقام قضاوت مىفرمايد:
معناى اول، به جهت شهرتى كه در ميان اهل كربلا دارد و آن را از گذشتگان خود اخذ كردهاند، و به خاطر ظاهر كلمات اكثر اصحاب، روشنتر و درستتر مىنمايد. 1
ايشان در كتاب صلاة در بحارالانوار، سخنى دارد كه خلاصه آن چنين است: ظاهرتر آن است كه بگوييم به مجموعه صحن قديم، جز مقدارى كه در دوران صفويه تجديد شده است، يعنى تمام سمت قبله، از صحن و حجرهها و جهات سهگانه صحن، حائر گفته مىشود.
در اين دو بيان، اشكالاتى وجود دارد و تناقضاتى ديده مىشود. از ديگر سو، علامه مجلسى نظر خود را به شهرت اهل كربلا در زمان خويش مستند كرده، نه به لغت و عرف و روايات. آنگاه در كتاب صلاة، اظهريت را دليل آورده و معلوم نكرده كه اين ظاهرتر بودن، از جهت روايات است يا كلمات بزرگان، يا عرف و اعتبار. با اينهمه هماكنون نمىتوان كيفيت وضع صحن شريف در زمان صفويه، و نه پيش و پس از آن زمان را تشخيص داد؛ زيرا همه چيز دگرگون شده و شناخت را ناممكن ساخت؛ مگر اينكه سخن مورد اعتماد و استوارى وجود داشته باشد.
به طور كلى، مشخص نمودن محدوده حائر و چهارچوب آن با اين روشها در زمان علامه، كار مشكل و پرهزينهاى بوده است؛ از اينرو بعضى بزرگان، همان مقدار يقين را گرفتهاند و البته در اين هم اختلاف افتاده و كار به آنجا رسيده كه بعضى علما با حالتى شبيه وسواس در اين باره فتوا و نظر دادهاند. به نظر ما، نه در لفظ «حائر» اجمال و ابهامى هست تا نوبت به قدر متيقن برسد و نه در مفهوم آن، شبههاى است تا به احتياط يا برائت تمسك نماييم. در مصداق نيز شك و ترديدى وجود ندارد تا به دامن اصل بياويزيم.
با اين همه، مىبينيم كه علما در اينباره (تعيين حد و مرز حائر) ، يا دچار افراط شده و