47شما كيست؟ امام به ابوجعفر اشاره كرده، فرمودند: اين فرزندم. گفتيم: با اين سن و سال؟ ! فرمودند: «آرى، با همين سن و سال. خداى متعال عيسى را حجت خويش قرار داد در حالىكه سه سال هم نداشت» . 1
معمر بن خلاد مىگويد: خدمت ابوالحسن الرضا (ع) بوديم و در مسئله امامت بحث مىكرديم. ابوالحسن (ع) فرمود: «نيازى به بحث و گفتوگو نيست. اين ابوجعفر است كه در مسند و مقام خود جاى دادهام ؛ ما خاندانى هستيم كه خردسالان ما از سالخوردگان ما ارث مىبرند و قدم در جاى قدم آنان مىنهند. 2
باتوجه به خردسالى امامجواد (ع) ، شيعيان دربار آن حضرت آزمايشهايى كردند و پس از آن، همه آنان با اطمينان خاطر امامت ايشان را پذيرفتند.
شيعيان در مجلسى گرد آمدند تا مسئله جانشينى امام را حل كنند. يونس بن عبدالرحمن، از شيعيان معتمد امام رضا (ع) گفت: تا زمانىكه اين فرزند [امامجواد (ع)] بزرگ شود، بايد چه كنيم؟ در اين هنگام، ريان بن صلت از جاى خود برخاست و بهاعتراض گفت: «خود را در ظاهر مؤمن به امام جواد (ع) نشان مىدهى، ولى پيداست كه در باطن، در امامت او ترديد دارى. اگر امامت وى از جانب خدا باشد، حتى اگر طفل يكروزه هم باشد، بهمنزل شيخ است، و اگراز سوى خدا نباشد، حتى اگر هزار سال هم عمر كرده باشد، مانند ساير مردم است.» ديگران برخاستند و ريان را ساكت كردند. 3