343سفر به بصره به جهت سرماخوردگىام لغو شد و از اين بابت خوشحالم؛ امّا به سبب لغو سفرم به كاظمين ناراحت شدم؛ چون اين سفر برايم فوايد بسيار مىتوانست داشته باشد. . . يكى از مشكلات ما ايجاد ارتباط با شيعه است؛ منظورم عشاير يا مردم عادى نيست؛ چون ما با همه آنها روابط خوب و محكمى داريم؛ بلكه مقصودم شيعيان ساكن در شهرهاى مقدس و مخصوصاً علما و مجتهدين است كه صاحب فكر و رأى هستند و مىتوانند با يك كلمه، گِرهى را بگشايند يا كورش نمايند كه هيچ كس نتواند بازش كند. علما و مراجع دين، اين قدرت را از شناخت كامل و متقن دانشهاى قديمى گرفتهاند.
گِرترود بِل در ادامه عصبانيت خود را نسبت به علماى شيعى پنهان نكرده و با گستاخى مىگويد:
اين مراجع در كنج خلوتى مىنشينند و با انبوهى كتاب كه گرد و غبار چند قرن بر روى آن نشسته، خود را سرگرم مىكنند. كتابهايى كه انسان هيچ از آنها نمىفهمد. . . اين طايفه دشمن سرسخت ما هستند و ما نيز! تغيير اين وضعيت غيرممكن يا دستكم دشوار به نظر مىرسد. . . در كاظمين از اينگونه شخصيتها زياد وجود دارد؛ شهر مقدسى كه در هشت مايلى 1بغداد واقع شده و مردمانى دارد كه در اعتقاد راسخ به ضدّيت با انگليس اجماع دارند. . . من براى ملاقات با مراجع كاظمين اجباراً بايد حجاب داشته باشم، ولى من هم براى خود عقايد و اصولى دارم و از آنها كوتاه نمىآيم. محجّبه شدنم هم كار درستى نيست؛ چون اعترافى است بر اينكه ما كوتاهى كردهايم. . . .