211در سنوات سابق كه معتمدالدوله حاكم فارس بوده، با اينكه در انجام امور ديوانى و رسانيدن ماليات به هيچ وجه مورد ايراد نبوده است، چونميرزا آغاسى صدر اعظم آن زمان، آشكارا افتخار به رعيتى روس مىكرد و رفتار شاهزاده فرهادميرزا را مخالف رأى خود تلقى مىكرد، وى را در كمال خفّت و بىاحترامى به تهران آورد. 1
گفتهاند هنگامى كه فرهادميرزا با استقلال كامل، حكمران فارس بود، ميان ايلات قشقايى و قبايل مَمَسَنى زد و خوردها و اختلافهايى بروز كرد. فرهادميرزا براى پايان دادن به اين درگيرىها و برگرداندن آرامش به منطقه، به ميان اين قبايل رفت و موفق به سركوب عوامل آتشافروزى گرديد و پس از برقرارى امنيت در آن مناطق و كهگيلويه در 1257 ق به شيراز بازگشت. اين توانايى سياسى و نظامى و اقتدار و شايستگى او، به همراه فضل و دانش و حسن تدبير و درايتى كه در فرو نشاندن آشوبها و فتنهها از خود نشان داد، بر عدهاى دربارى فرصتطلب كه در رفاه و عياشى فرو رفته بودند، گران آمد و آنان از بابت اين كه مبادا اين توانمندىها براىشان دردسرى به وجود آورد، در عزل وى كوشيدند. تيرگى روابط او با صدر اعظم وقت، حاج ميرزاآغاسى نيز بر اين عارضه افزوده بود. 2
مطرود دربار قاجاريه
مطرود دربار قاجاريه
از تاريخ 1259 تا 1264 ق از وضع فرهادميرزا اطلاعى در دست نيست و به نظر مىرسد در اين مدت از كارهاى دولتى و ديوانى بركنار بوده است. در اين سال (ششم شوال 1264) محمدشاه درگذشت و تا روى كار آمدن ناصرالدينميرزا (وليعهد) كه در تبريز بود، مادرش (مهد عُليا) قدرت را به دست گرفت. مهد عليا ابتدا برادران خود را مأمور كرد تا شاهزاده عباسميرزا (برادر كوچكتر ناصرالدين شاه) را دستگير كرده و او را نابينا سازند. چون فرهادميرزا از اين ماجرا آگاهى يافت، به بهانه ديدار با خواهران خود، پس از گفتوگوهاى بسيار با اهل حرمسرا، زمينههاى گريختن عباسميرزا را فراهم ساخت. دخالت فرهادميرزا در نجات وى موجب گرديد او مورد كينه و بىمهرى مهد عليا قرار گيرد و سالها از مشاغل دولتى و مناصب ديوانى بركنار بماند. حتى سالها پس از به قدرت رسيدن ناصرالدين شاه قاجار و برچيده شدن بساط قدرتميرزا آغاسى، چون مهد عليا همچنان قدرت را در اختيار داشت، فرهادميرزا را تا حدود سال 1276 ق از قدرت بركنار نگاه داشت و صرفاً به دريافت