210ميرزا محمدعلى محلاتى، معروف به «حاج سياح» از سياستمداران و رجال عصر قاجار كه اين دوران را روزگار ترس و وحشت توصيف كرده و از كارنامه سلسله قاجار به شدت ناراحت است و تمام كارگزاران اين طايفه حتى فرهادميرزا از تيغ تيز انتقادش مصون نماندهاند، اعتراف مىكند:
مردمان فارس از دو جهت ثناگوى معتمدالدوله بودند: يكى قلع و قمع غارتگران اموال مردم و حاكميت امنيت بر آبادىها و راهها كه الحق تمام قلمرواش امن بود و ديگرى جلوگيرى از برخى منكرات. شاهزاده كه در علوم شرعى و اعتقادى، آگاهىهاى خوبى داشت، در اجراى حدود شرعى هم سختگير بود و پس از مشورت با علما و فقها هر كس را كه مرتكب شرابخوارى، قماربازى و امور نامشروع ديگر مىشد، به شدت تنبيه مىكرد. . . حكمرانى و رسيدگى فرهادميرزا به كارها واقعاً مثل نداشت. تمامى اقشار اعم از خواص و عوام به حضورش مىرسيدند و احقاق حق مىكردند. 1
منطقه فارس پيش از فرهادميرزا گرفتار واليانى ضعيف و كمتدبير بود. هركدام از اين اميران، به ساكنان فارس فشارهاى اقتصادى و مالياتى بسيارى وارد مىكردند و تعويض پياپى واليان، زيانهاى بسيارى به منطقه و مردم فارس وارد ساخته بود كه با استقرار فرهادميرزا، از اين خسارتها كاسته شد. 2
اگرچه معتمدالدوله از عهده مأموريت خطير خود در فارس برآمد، امّا عدهاى كه از يك سو نمىتوانستند حُسن تدبير او را تحمل كنند و افرادى كه طعم تلخ مجازاتهاى او را چشيده بودند، با برخى كارگزاران محلى و مركز حكومت تبانى كردند و شاه را نسبت به او بدبين ساختند و چنين شايع كردند كه فرهادميرزا حقوق دولت ايران را از گردن خويش فرو گذاشته و نهانى با دولتهاى ديگر آشنا و يگانه گرديده است. اين سعايتها مؤثر افتاد و او را از نيابت منطقه فارس عزل كردند و ميرزانبىخان امينديوان را به جاى وى براى حكومت فارس و توابع تعيين كردند. 3
در يكى از نامههاى «سِر ويليام تيلور تامسن» وزير مختار انگليس كه به تاريخ ربيعالاول 1271 براى ميرزاآقاخان اعتمادالدوله، صدر اعظم وقت نوشته، درباره آمدن فرهادميرزا به تهران نوشته است: