104از جمله اساتيد خواجه، «فريدالدين داماد نيشابورى» است. او با پنج واسطه، شاگرد ابوعلى سينا بود و خواجه نزد او اشارات آموخت. استاد ديگر او «قطبالدين مصرى» است كه از شاگردان امام فخر رازى بوده و خواجه، قانون بوعلى را نزد او آموخت. خواجه نصير نزد «معينالدين سالم بن بدران مصرى» كه از علماى بزرگ اماميه است، فقه آموخت. از جمله اساتيد ديگر خواجه، «شيخ ابوسعادات اصفهانى» است كه خواجه به همراه «سيد على بن طاووس حسينى» و «شيخ ميثم بحرانى» در محضر درس او حاضر مىشد. برخى گفتهاند كه خواجه نزد ابنميثم فقه آموخته و در مقابل به او حكمت تعليم مىداده است. 1
دوران جوانى خواجه همزمان با حمله مغول است. خواجه در پى پناهگاهى بود تا خود را از مهلكه نجات دهد. سرانجام با دعوت علاءالدين محمد، پادشاه اسماعيليه و ناصرالدين عبدالرحيم ابىمنصور، محتشم قهستان، به قلاع اسماعيليه فراخوانده شد و با تكريم و احترام فراوان بين سالهاى 619 تا 624 هجرى وارد اين منطقه شد. 2
خواجه نصير در 672 هجرى در خدمت اباقاخان و عده بسيارى از شاگردان و يارانش به بغداد رفت. اباقاخان چندان در بغداد نماند، ولى خواجه براى رسيدگى به حساب اوقاف در بغداد ماند. بيش از يك ماه از توقف خواجه نگذشته بود كه بيمار شد و چون ديد كه بيمارىاش علاج ندارد، درباره دفن و كفن خويش با ياران و نزديكانش گفتوگو كرد و تصميم بر آن شد در جوار حضرت على (ع) دفن شود. خواجه گفت: «مرا شرم آيد كه در جوار امام كاظم (ع) بميرم و از آستان او به جاى ديگر برده شوم.» پس چون درگذشت (673) در كاظمين دفنش كردند و بنا به وصيتش اين آيه را بر مزارش نوشتند: (وَ كَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَيهِ بِالْوَصيدِ) ؛ و سگ آنها دستهاى خود را بر دهانه غار گشوده بود» . 3
صاحب ديوان شمسالدين جوينى وزير و بزرگان و اعيان و دانشمندان بغداد جنازه او را مشايعت كرده، با ازدحامى عام به كاظمين آورده در پايين پاى آن دو بزرگوار قبرى حفر نمودند. سردابى ظاهر شد و جسد خواجه را در آن سرداب دفن كردند. مىگويند پس از تحقيق، معلوم شد كه الناصر بالله، خليفه عباسى آن قبر را براى خودش ساخته بود و پسرش برخلاف امر پدر، جاى ديگر دفنش كرد و آنجا خالى ماند. از غرايب اتفاقات اينكه تاريخ تمام شدن سرداب را روى سنگى حك شده يافتند كه روز يازدهم جمادى الأولى 597 هجرى يعنى همان روز تولد خواجه بود.