93شخصيتى كه عالمان و پژوهشگران به خبرگى و لياقت او اعتراف نمودهاند و بزرگان و مدرسان نيز به اين مسئله اقرار كردهاند. وى از همه بيشتر به زبان قرآن و سنت آگاه بود؛ چرا كه در ادب، ذوق و طبع و خوى، عربى اصيل بود و دائما چه زمانى كه ايستاده يا نشسته بود، چه در هنگام راه رفتن و حتى در بستر خود، به مسائل علمى ميانديشيد. در ابتداى كارش مطلبى را در فقه نگاشت كه از او سرقت شد و بسيارى از اهل علم و فضل به خاطر از بين رفتن اين نوشته تاسف خوردند.
دو تن از افراد مورد اعتماد نقل ميكنند كه شيخ راضى در مجلس درس صاحب جواهر مسئلهاى را به ميان آورد و از صاحب جواهر سؤالى پرسيد. صاحب جواهر هم پاسخ داد. سپس براى بار دوم اشكال كرد و مجددا صاحب جواهر پاسخ داد و اين سؤال و جواب آنقدر ادامه داشت تا اينكه سرانجام مسئله روشن نشد و مشكل برطرف نگرديد و حاضران آن مجلس متفرق شدند.
البته اين اتفاق را به گونه ديگرى نيز نقل كردهاند كه: در اين هنگام صاحب جواهر صداى خود را بالا ميبرد و ميگويد: خدايا! اگر ميخواهد با دلايل و توجيهاتش مرا ساكت و حق را كتمان كند، پس او را از نجف بيرون كن. تقريبا همه متفقند كه شيخ راضى در زمان حيات صاحب جواهر، به خاطر كشت و زرع خود، نجف را ترك كرد و گفت: چه كسى ميگويد اين به سبب دعاى صاحب جواهر بوده است؟ ! 1
و در جايى ديگر درباره شيخ راضى ميگويد:
او مؤسس و بنيانگذار فقه بود و در علم اصول، كليات «حجيت اصل مثبت» را قبول داشت. حكايت كردهاند كه روزى در مجلسى بود و صيغه عقد زنى را خواند و آنرا تكرار نكرد (كارى كه معمولا علما براى احتياط ميكنند و آنرا سه بار ميخوانند) . در اين هنگام شيخ انصارى هم كه در آن مجلس حاضر بود، به او گفت: اگر تكرار ميكردى بسيار نيكو ميبود. شيخ راضى هم بلافاصله جواب داد: عقد بعد از عقد معنايى ندارد كه من آنرا چند بار بخوانم. با اين جواب، شيخ على خاقانى كه يكى از شاگردان باتقوا و برجسته او بود، شروع به ستايش استاد نمود و او را بسيار مدح كرد. 2
7. گفتوگو با شيخ انصارى
حرزالدين در شرح حال شيخ حسن قفطان (متوفاى 1287ق) كه يكى از شاگردان مخصوص صاحب جواهر بوده، ميگويد:
حاج ميرزا حسين خليلى نقل ميكند كه در مجلسى در مسجد كوفه بوديم كه شيخ محمدحسن صاحب جواهر و شيخ حسن قفطان در آن حضور داشتند. در اين هنگام شيخ مرتضى انصارى از زيارت قبر حضرت مسلم بن عقيل بازگشت. سلام