39را به انجام مستحبات واميدارد.
4. پس از حصول محبت الهى در قلب بنده و نيز ظهور محبت خداوند به او, اشتياق او به حق تعالى بيشتر ميشود؛ به گونهاى كه ديگر عبادت او، نه براى نيل به بهشت است و نه براى فرار از عذاب دوزخ؛ بلكه براى شكرگزارى و محبت به حق تعالى است. 1
8. فراهم آورنده توشه تقوا براى روز جزا
«متزودة التقوي ليوم جزائك»
جرجانى در تعريف تقوا آورده است:
«التقوى في اللغة بمعني الاتقاء وهو اتخاذ الوقاية وعند أهل الحقيقة هو الاحتراز بطاعة الله عن عقوبته وهو صيانة النفس عما تستحق به العقوبة من فعل أو ترك والتقوى في الطاعة يراد بها الإخلاص وفي المعصية يراد به الترك والحذر» 2؛ تقوا در لغت به معناى «اتقاء» است و اتقاء عبارت است از اتخاذ و برگرفتن «وقايه» (آنچه مايه مصونيت و حفاظت انسان از آفات و آسيبهاست و او را از ورود به مهلكه يا وارد آمدن آفت وآسيب، مصونيت مىبخشد) و نزد اهل حقيقت, عبارت است از احتراز به وسيله طاعت خدا از عقوبت او, و آن, صيانت نفس است از آنچه به سبب آن مستحق عقوبت مىگردد؛ اعم از فعل يا ترك. و مراد از تقوا در مورد طاعت, إخلاص است و در مورد معصيت, ترك و برحذر بودن.
حفظ كردن انسان، خود را - به رغم تمام تمايلات وغرائز حيوانى - از رفتن برخلاف طريقهاى كه بينش ايمانى و گرايش فطرى او اقتضاء مىكند, تقوا ناميده مىشود. 3اهل معرفت داراى دو مقام شامخند: يكى تقوا، كه كمال آن، ترك غير حقّ است، و ديگرى يقين، كه كمال آن، مشاهده حضور محبوب است. 4
كيفيّت سير و سلوك إلياللّه به دو بخش مهم قابل تقسيم است: يكى تقوا با همه مراتب آن، كه تقوا از غير حق و اعراض مطلق از ما سوى اللّه در آن مندرج است، و ديگر، ايمان با تمام مراتب و شئون آن، كه اقبال به حق و رجوع و اِنابه به آن ذات مقدّس در آن مندرج است. 5
التزام به قناعت و تقوا, آسايش دنيا وآخرت را به دنبال دارد. 6تقوا داراى مراتب و منازلى است كه عبارتند از:
1. تقواى ظاهر، كه نگاهدارى ظاهر از آلودگىها و ظلمت معاصى قلبى است، و اين تقواى عامّه است.
2. تقواى باطن، كه نگاهدارى و تطهير آن از افراط و تفريط و تجاوز از حد اعتدال در اخلاق است، و اين تقواى خاصّه است.
3. تقواى عقل، كه انسان را از صرف آن در علوم غير الهى نگاه ميدارد. مراد از علوم الهى, علومى است كه مربوط به شرايع و اديان الهى باشد و جميع علوم طبيعى و