88حليت نماز و اباحه مكان به امير اجازه شرعى داد، كه خبر اين اعلام فقهى در روزنامه «وقايع اتفاقيه» درج گرديد. اصولاً امير مىكوشيد تا امور قضايى و شرعى را به علما و فقهايى چون شيخ عبدالحسين محول كند كه البته برخى شايعه كردند چون امير از اقتدار علما هراس داشته، تن به اين كار داده است! در حالى كه وى صادقانه نسبت به علماى ربانى و فقيهان صالح ارادت داشت و در صدد بود تا دست افراد بىاطلاع از مبانى دينى و شرعى را در امورى كه به روحانيت مربوط مىشد، كوتاه كند. 1
سدّى استوار در برابر استبداد
شخصيت شيخ عبدالحسين تهرانى به صدارت امير وابستگى نداشت كه با قتل اين صدراعظم، از اقتدار و صلابت او كاسته شود. البته ميرزا تقىخان زمينههايى را فراهم ساخت كه اين فقيه فاضل خدمات ارزشمندى را در عرصههاى قضايى، حقوقى، شرعى و عمرانى انجام دهد؛ اما شيخالعراقين با سادهزيستى، پارسايى و دورى از تجملات دنيوى، با وجود برخوردارى از امكانات رفاهى، محبت و اشتياق اقشار گوناگون را به سوى خود جلب كرده و اين خصال معنوى و ارتباط نزديك و صميمى با مؤمنان، آن زعيم عالىقدر را مقتدر و كلامش را در اعتلاى جامعه اسلامى نافذ ساخته بود. از سوى ديگر كارنامه سياه فرمانروايان و كارگزاران مستبد قاجار و انعقاد قراردادهاى اسارتآور آنان با بيگانگان و سلطهجويان كفرپيشه، آتش خشم اين روحانى متفنّذ را برافروخت و در دفاع از اسلام و حقوق مردمان مسلمان، غيرت دينى و شجاعت معنوى خود را به نمايش گذاشت و به شاه و درباريان دربارۀ اين وضع فلاكتبار و مرداب متعفن فساد و باتلاق خلافهاى متعدد هشدار داد. او در اين مسير از تشكيلات سلطنتى هراسى به دل راه نداد و همواره امر به معروف مىكرد و آنان را از منكراتى غيرقابل اغماض كه مدام مرتكب مىگرديدند، برحذر مىداشت. صولت او چنان شدت يافت كه ناصرالدينشاه از ابهت معنوى او بيم داشت و پيوسته در پى آن بود تا به گونهاى اين سدّ استوار را از ميان بردارد. شهرت و محبوبيت اجتماعى شيخ اجازه نمىداد كه او را دستگير، محبوس و تبعيد نمايند و چون با عدهاى از درباريان مشورت كرد، صلاح