190ديگر كشورها - از جمله لبنان و مصر - داشتهاند اشاره كرده و در بخشى هم به مساجلات و ردّ و ابرامهاى طرفينى كه ميان ادبا و شعرا با هم، يا با فقها و علما درگرفته مىپردازد و در اين بخش كه از خواندنىترين قسمتهاى كتاب است، نزديك به صد نمونه را بيان مىكند. اين مباحث اديبانه نشانگر وسعت فوقالعاده مباحث ادبى و شعرى در مجامع و ردههاى گوناگون طبقات جامعه خاص و عام نجف و عراق است و توانايى آنان در بداههپردازى و خلق ظرافتهاى اديبانه را نمايش مىدهد.
نويسنده در جلد شانزدهم دايرة المعارف خود، به نهادهاى آموزشى و تربيتى نجف مىپردازد و در محور اول به بحث از مدارس حوزوى و در محور دوم به مجالس وعظ و خطابه پرداخته و محور سوم را به نهادهاى آموزشى جديد اختصاص داده و در پايان، از دانشگاه و مراكز آموزش عالى سخن مىگويد. در بخش اول 62 مدرسه و نهاد حوزوى با ذكر مؤسسين و برخى اساتيد و شاگردان معرفى شده كه البته جا داشت مفصلتر بيان شوند. در محور دوم كه مفصلترين بخش كتاب است، بسيارى از خطيبان و واعظان معرفى شدهاند كه شرح حال اغلب آنان مختصر و برخى (همچون شيخ محمدعلى يعقوبى) بسيار مفصل بيان شده است. البته برخى كه در اين بخش به عنوان خطيب و واعظ معرفى شدهاند، اساسا واعظ و خطيب نبودهاند. در انتهاى اين بخش هم از برخى وعاظ و خطباى زن، مانند ملا وحيده نام برده شده است.
جلد هفدهم مختص تاريخ روزنامهنگارى در نجف و شرح حال مشاهير روزنامهنگارى نجف است. مىدانيم كه اوج دوران روزنامهنگارى نجف، به زمان مشروطه و با پشتيبانى امثال آخوند خراسانى بوده است. در اين جلد از مجلات و روزنامههاى مشهور قرن بيستم نجف همچون الغرى، النجف الاشرف، درة النجف، العلم و. . . كه به فارسى يا عربى منتشر شدهاند، ياد شده و از نويسندگان عرصه روزنامهنگارى نجف و مشاهيرى چون هبة الدين شهرستانى، جعفر الخليلى، مهدى الجواهرى و. . . ى اد شده و از افرادى چون ملا محمد محلاتى كه در تكوين امر روزنامهنگارى نجف بسيار مؤثر بودهاند، به اختصار ياد شده و برخى گمنامان با تفصيل بسيار بيشتر معرفى شدهاند.