89است، بدين امر رغبت نشان نداد و كناره گرفت. در همان زمان، مرجعيت سيد محسن حكيم كه با شيخ همشاگردى بود، مستقر گرديد و عكسالعمل شيخ جز تأييد چيز ديگرى نبود. 1
ايشان علىرغم اختلاف سليقه و برداشت با سيد محسن حكيم، براساس نيكنفسى و حقگرايى و ايمان به وجود شرايط مرجعيت در او، وى را تأييد مىكند و رابطه خود را مستحكم مىسازد. در مقابل، سيد محسن حكيم نيز شيخ را مىستود و تكريم مىكرد و به گفتۀ سيد سعيد حكيم، در اواخر عمر خويش، فراوان جوياى حال شيخ بود و ديگران را به حرمتگزارى و قدرشناسى منزلت علمى شيخ سفارش مىكرد. شيخ اگرچه در مسئله ولايت سياسى فقيه در عصر غيبت، با سيد محسن حكيم اختلافنظر داشت، اما آنجا كه ضرورت اقتضا مىكرد، با ايشان همراه مىشد؛ چون تأييد و كمك به مرجعيت را به صلاح اسلام و مسلمانان مىدانست و سكوت يا اختلاف را به هيچروى برنمىتابيد.
2) . انديشهها و آثار علمى
گرچه شيخ بزرگوار ما حسين بن على حلى در نشان دادن سرمايه عظيم علمى خود و تلاش براى به دست گرفتن مرجعيت، هيچ حركتى از خود نشان نمىداد و از اينگونه امور پرهيز داشت، اما جايگاه علمى او در نجف اشرف امرى انكار ناپذير بود. اين سرچشمه پاك و جوشان دانش، در عرصههاى مختلف، بهويژه فقه و اصول، انديشههاى