44
فضايل
على اكبر (عليه السلام) از جوانى مجموعهاى از خوبىها و فضيلتها و نمونهاى روشن از فضايل عترت پاك پيامبر بود. حتى كسى چون معاويه هم كه دشمن خاندان عصمت بود، به فضايل او اقرار داشت. روزى در حضور معاويه سخن از اين بود كه «رهبرى دينى» شايسته كيست؟ حاضران گفتند: تو شايستهترينى؛ ولى خود معاويه گفت: «نه، چنين نيست. على، فرزند حسين بن على (عليه السلام) شايستهترين است؛ چرا كه هم از نسل پيامبر است، هم شجاعت بنىهاشم در او جلوهگر است، هم سخاوت بنىاميه!» 1البته سخاوت بنىاميه ادعاى بىاساسى است. وقتى از زبان دشمن چنين اعترافى شنيده شود، دوستان چه خواهند گفت؟ اينكه معاويه در شام، درباره او چنين تعبيراتى را بر زبان جارى مىكند، نشانه آن است كه آوازه كمالات او فراتر از حجاز رفته بود.
رابطه سرشار از ادب و احترام على اكبر (عليه السلام) با پدر و علاقه و محبت پدر به فرزند، در همه مراحل زندگى اين دو الگوى فضيلت وجود داشت و اوج آن، در صحنه عاشورا جلوهگر شد كه به آن اشاره مىكنيم.
در ركاب پدر
تربيت ولايى و تأديب شايسته، سبب شده بود كه على اكبر همواره در خدمت و اطاعت پدر بزرگوارش باشد و در نهايت ادب، گوش به فرمان و آماده جاننثارى شود. وقتى قيام اباعبدالله (عليه السلام) آغاز شد و امام براى مبارزه با فساد و طغيان امويان، از بيعت با آنان خوددارى كرد و از مدينه خارج شد، على اكبر در ركاب و همراه پدر بود و پس از اقامت چند ماهه در مكه، چون امام تصميم گرفت به سمت كوفه و كربلا حركت كند، على اكبر هم با صلابت و ايمان و عشق، در اين كاروان شهادت حضور يافته بود. سخنانش در طول راه و نقشى كه در آن حماسه داشت، ستودنى است.
به نقل تواريخ، وقتى كاروان حسينى به منزلگاه «قصر بنىمقاتل» رسيد، پس از استراحتى كوتاه و برداشتن آب، در مسير حركت، خواب لحظهاى چشمان حسين بن على (عليه السلام) را گرفت؛ وقتى بيدار شد، فرمود: «انا لله و انا اليه راجعون، والحمدلله رب العالمين» . سه بار اين جمله را تكرار كرده به طور ضمنى اشاره به حادثهاى تلخ و مصائب پيش رو و شهادت داشت.