12كيفت و در هر زمانى مبارك بوده و هست و خداوند وجود او را در دوره حيات و بعد ازآن رحمة للعالمين قرار داده است. 1از اين رو مالك بن انس، احترام پيامبرصلى الله عليه وآله پس از مرگ او را مانند احترام در دوران حيات مىدانست. 2
پنجم:
برخلاف ديدگاه سلفيان، عمل صحابه، تابعان، صالحان و فقيهان اهل سنت، مشروعيت تبرك را تقويت مىكند و بدعت بودن آن را مخدوش مىسازد؛ زيرا سلف صالح بر تبرك به آثار به جاى مانده از پيامبرصلى الله عليه وآله و صالحان پاى مىفشردند. از عبدالله، فرزند احمد بن حنبل روايت شده كه از پدرش دربارۀ بركت جستن از منبر و قبر پيامبرصلى الله عليه وآله پرسيد و پدرش پاسخ داد كه اين كار بىاشكال است. 3زمانى كه ابوسعيد علايى نظر مثبت احمد حنبل درباره جواز تبرك به قبر و منبر پيامبر را به احمد بن تيميه نشان داد، او شگفتزده شد و گفت: «احمد نزد من مقام والايى دارد» . او در پاسخ به شگفتى ابنتيميه چنين گفت: «احمد آنگاه كه پيراهن شافعى را شست، آب آن را نوشيد. اگر تعظيم دانشمندان در اين حد جايز باشد، مقام پيامبران و آثار آنان چگونه است؟» . 4رملى شافعى نيز درباره تبرك فتوا داده است كه اگر انسان به قبر پيامبرصلى الله عليه وآله يا ولىّ يا عالمى دست بكشد و آن را به قصد تبرك ببوسد، اشكال ندارد. 5محبالدين طبرى شافعى نيز بوسيدن قبر و مسّ آن را جايز مىشمرد و معتقد است كه عمل عالمان و صالحان بر همين منوال بود. 6از ابنبكون پرسيدند كه آيا جايز است كه مردم خاكى از قبر علما و شهدا جهت تبرك بردارند؟ او جايز دانست و استنادش به حمل خاك قبر حمزه از قديم الايام بود. 7ابنحبان در صحيح خود بابى را با عنوان «ذكر ما يستحبّ للمرء التبرّك بالصالحين و أشباههم» و همچنين بابى را با عنوان «ذكر إباحة التبرّك بوضوء الصالحين من أهل العلم» اختصاص داده است. 8ماجراى برده (عبا) بوصيرى، شاعر مصرى كه در قرن هفتم هجرى مىزيست نيز به نوعى گواه بر باور مسلمامان به تبرك جستن از آثار منسوب به پيامبر است. 9در عصر تابعين، مسلمانان از آثار منسوب و اشياى به جاى مانده از شخصيتهاى بزرگ خود تبرك مىجستند. بنا بر گفته ذهبى، پس از كشته شدن شقيق بلخى (م 194 ق) مردم به شمشير او تبرك مىجستند. 10حنابله به آثار به جاى مانده از احمد بن حنبل نيز تبرك مىجستند. در گزارشى ابنجوزى مدعى است كه مسلمانان حنبلىمذهب، قلم احمد بن حنبل را درون نخل خرماى