112حسنين عليهما السلام و محمد حنفيه و عبدالله بن جعفر و برخى از اصحاب، پيكر مطهر ايشان را مخفيانه از خانه بيرون بردند. گفتم: چرا مخفيانه؟ گفت: از ترس آنكه خوارج قبر ايشان را نبش كنند. 1
بدينترتيب مرقد اميرمؤمنان (عليه السلام) سالهاى بسيارى مخفى بود و جز خواصّ اصحاب و اهلبيتش كسى به آن محل واقف نبود. اين پنهانكارى به وصيت خود حضرت بود؛ چون ايشان از مشكلاتى كه بنىاميه و خوارج ممكن بود براى قبر مطهرش ايجاد كنند، اطّلاع كافى داشت. حضرت مىدانست كه دشمنى بنىاميه با او در اعتقاد ايشان ريشه دوانده است.
نجف اشرف؛ مرقد مطهر اميرمؤمنان (عليه السلام)
از همان شبى كه حضرت مخفيانه به خاك سپرده شد، گفتوگو ميان مردم دربارۀ محل خاكسپارى ايشان آغاز شد و هر كس چيزى مىگفت، تا جايى كه برخى مىگفتند: مردانى از طايفه طىّ در چنين شبى ناقهاى را يافتند كه در بيايان رها شده و صندوقى چوبى به آن بسته شده بود. آنان گمان بردند كه صندوق زيورآلات پيدا كردهاند؛ امّا وقتى درب صندوق را گشودند، با ديدن محتواى آن ترسيدند و صندوق را با آنچه در آن بود، دفن كردند. ناقه را نيز كشته و گوشتش را كباب كرده و خوردند. بنىاميه بيشتر به اين شايعه دامن مىزدند و معتقد بودند پيكر على بن ابىطالب (عليه السلام) در آن صندوق بوده است. 2وليدبن عقبه 3در شعرى ضمن اشاره به اين داستان، عقيده خويش را نسبت به اميرمؤمنان (عليه السلام) چنين بيان مىكند:
پس اگر شتر با بارش گم شد، نشان از آن دارد كه آنچه بر روى خود داشته، نه هدايتگر بوده و نه هدايت شده! 4
وقتى همسايه ديوار به ديوار على (عليه السلام) از مدفن ايشان اطلاعى ندارد، پيداست كه بنابراين بوده كه محل تدفين حضرت بر همگان مخفى باشد؛ اما عدهاى با اينكه نسبت به اين معنا علم ندارند، نظراتى دادهاند و مانند اجتهاد فقهى، به استنباط و نتيجهگيرى پرداختهاند و هر يك نيز مدعى صحت اجتهاد خويش و بطلان ديگر گفتههايند. آنان علم به حقيقت ندارند؛ امّا بر گفته خويش پافشارى مىكنند و نظراتى را از اين دست سينهبهسينه و نسلبهنسل منتقل مىشود و اطمينان به صحت آن پيدا مىكنند و جهل خويش را علم مىپندارند؛ درحالى كه بايد گفت اهلبيت على بن ابىطالب (عليه السلام) نسبت به حل اين مسئله از ديگران اولى هستند و آنان نيز معتقدند كه مدفن امير مؤمنان در غرىّ (نجف اشرف) واقع شده است.