10
دوم:
يكى از علل بدعت دانستن تبرك «توقيفى بودن عبادات» است. اصل اين قاعده امرى پذيرفته و مقبول است و منظور اين است كه عبادات، در مقدار و كيفيتشان بايد اذن شارع را داشته باشند و خروج از اين قاعده، مصداق بدعت و تشريع محرّم است. البته مراد از عبادات، آن اعمال عبادى است كه براى آن، شكل و صورت معينى وضع شده است؛ مانند شكل و كيفيت نماز، بديهى است كه اضافه يا كم كردن آن حرام است. 1اما تبرك ربطى به توقيفى بودن عبادات ندارد. بركتجويى مانند بسيارى از رفتارهاى دينى ما عبادى نيست؛ بلكه در راستاى اطاعت امر خدا انجام مىشود؛ مثل صله رحم و انفاق به ديگران كه عمل به اين امور، به واقع براى خشنودى خدا و نزديكى به او انجام مىشود و به نوعى مىتوان آن را در دسته اوامر قربى دانست؛ اوامرى كه وسيله نزديكى عبد به خداوند است و خشنودى خداوند را در پى دارد. 2از اين رو تبرك به پيامبر و آثار او عبادت نيست تا آن را در دسته اوامر عبادى قرار دهيم؛ بلكه عملى است كه موجب رضاى خدا و وسيله نزديكى انسان به خداوند مىشود؛ هرچند كه تبرك به پيامبرصلى الله عليه وآله و آثار منسوب به او، متكى به آيات فراوانى است و نمىتوان آن را بدعت ناميد.
سوم:
تبرك به نوعى تعظيم شعائر الهى و بزرگداشت نشانههاى دين است. اگر مسلمانان، به بزرگداشت معصومانعليهم السلام اهميت مىدهند و با زيارت قبورشان و بوسيدن ضريحشان اظهار محبت به آنان مىكنند و به تربت آنان تبرك مىجويند، براى اين است كه اين اعمال را مصاديقى براى تعظيم شعائر مىدانند و به آيه شريفه «وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ» 3و آيه مودت به ذى القربى و به آيات ديگرى كه براى مهروزى به پيامبر گواهى مىدهد، 4تمسك مىكنند؛ 5زيرا مهرورزى به رسول خداصلى الله عليه وآله مانند اظهار محبت، بوسيدن ضريح و بركتجويى از تربت پاك آنان از مصاديق تعظيم شعائر و مودت خاندان وحى بوده و از شاخههاى ايمان است و روايات بسيارى در تأييد آن وجود دارد 6و مرگ پيامبرصلى الله عليه وآله و صالحان، وظيفه تعظيم و مهرورزى را ساقط نمىكند. مالك بن انس به منصور عباسى مىگويد: «احترام پيامبر پس از مرگ، به سان احترام او در دوران حيات اوست» . 7