23ايلخانيان، 1ضرورت تعامل مناسب با عالمان و پيروان مذهب سنى به ويژه حنفيان و شافعيان است:
علامه حلى با پرهيز از عناد و لجاجت و جدل و دورى از تعصب در مباحث و مناظرات خود با عالمان سنى، در توقير و تعظيم صحابه «رضوان الله عليهم» مبالغت فرمودى و اگر كسى در حق صحابه كلمهاى بد بگفتى، منع تمام فرمودى و رنجش كردى. . . و كلماتى را كه شيعيان متعصب گويند، به غايت منكر بودى و منع كردى. 2
تأثير اينگونه سلوك و تعامل با اهل تسنن، موجب تفاهم ميان پيروان دو مذهب شيعى و سنى شد؛ به گونهاى كه جمع بين نام دوازده امام اهل بيت (عليهم السلام) و خلفاى اهل سنّت در كتيبهها، كتابها و اشعار شعرا امرى معمول و متعارف شد و تكريم و تجليل از ائمه اهل بيت و ذكر تاريخ و سرگذشت آنان در كتب علمى و ديوان شعرا امرى ممدوح و پسنديده و مايه فخر و مباهات نويسنده و گوينده بود؛ به گونهاى كه براى اين افراد، از واژه «تسنن دوازده امامى» استفاده مىشد. 3
اهميت اين نكته در اين امر نهفته است كه در آن دوره، پس از انقراض عباسيان، مغولان غير مسلمان بر كشور اسلامى حكومت مىكردند. آنها نيز تحت تأثير جاذبههاى اسلام، از دين نياكان خود عدول كرده و اسلام آورده و برخى مذهب شيعى اختيارى كردند. در اين هنگام عالمان مذاهب فقهى و اصولى اسلام در تلاش براى جذب خليفه و دستگاه خلافت و رسميت يافتن مذهب خود بودهاند. عالمان شيعى، ازجمله خواجه نصير، علامه و فرزندش فخرالمحققين نيز با ارائه نمادى اعتدالى از تشيع، به پيشرفت و ثبات اين مذهب كمك شايانى نمودند.