190پس از آن كه از خدمت آيتالله سيستانى مرخص شديم، در اين اتاق قدرى با آقاى خفاف صحبت شد. سپسآقاى سيد محمدرضا آمد. درباره امكان استفاده بيشتر از ظرفيت علمى آقاى سيستانى صحبت شد كه ايشان مىفرمود: برخى از اين امور با مسائل امنيتى سازگار نيست و برخى را هم خود ايشان رضايت نمىدهد. ايشان گفت كه ما حتى يك نوار ويدئويى از ايشان نداريم. البته يك دوره و نيم اصول ايشان ضبط شده كه يك بار هم آقازاده ايشان آقاسيدباقر شروع به پياده كردن آنها كرد. اما آقاى سيستانى همان مطلب را آن قدر دستكارى كردند كه معلوم شد اگر از اول بنويسند بهتر و راحتتر است. آقا سيد محمدرضا گفتند كهآن اوايل كه امكانش بود، آقا آراى امام را هم در درس مطرح مىكردند، اما بعدا كه اوضاع سخت شد، ديگر امكان نام بردن از ايشان نبود.
درس اصول آيتالله سيستانى پس از انتفاضه عراق در شعبان سال 1991 تعطيل شده است. درس فقه هم پس از سقوط صدام تعطيل شده و در حال حاضر هم امكان شروع مجدد نيست. البته به نظر مىآمد كه ملاحظه و احتياط زياد است. مقصود فقط مسائل امنيتى نيست كه به هر حال، آيتالله سيستانى دشمنان قدرتمندى دارد؛ بلكه مقصود، ملاحظات ديگرى است كه مانع از برقرارى يك درس با شاگردان محدود هم شده است.
ناهار را به مؤسسه آل البيت رفتيم كه در نجف شعبه دارد و همانطور كه گفتم، آقاى احسان جواهرى آن را اداره مىكند. آقاى خفاف هم بود. راجع به برخى از مسائل كلى نجف هم صحبت شد. درباره مقتدى پرسيدم. گويا حدود دو هفته قبل ديدارى بين آقاى سيد محمدرضا و خفاف با ايشان بوده است. آقاى خفاف معتقد بود كه مقتدى قابل جذب است و مشكل، اطرافيانش هستند كه خود مقتدى هم روى آن تأكيد داشت.
به نظرم مقتدى مىداند كه اقدام آيتالله سيستانى در بازگشت از لندن، چه اندازه در حفظ جان اين گروه اهميت داشت.
ديدار با استاد شيخ باقر شريف القرشى
بعد از ناهار براى استراحت به منزل رفتيم و دو ساعتى استراحت كرديم. حوالى ساعت 5/5 قرارى براى ديدار با استاد شيخ باقر شريف القرشى داشتيم. منزل ايشان در «حىّ العلماء» بود؛ نزديك محل اقامت ما كه «حىّ الحسين» است و در سمت ديگرش «حىّ الحنانه» كه فعلا مقتدى صدر هم آنجاست. آقاى القرشى خانه خوبى داشت؛ هرچند كوچهها كثيف