182درگيرى بوده، گذشتيم. هنوز آثار ويرانى و جاى گلولهها روى در و ديوار و ساختمانها بود. در اين بخش ساختمانسازى هم آغاز شده بود، اما به نظر مىرسيد متوقف شده است. به محل انفجارى كه براى مرحوم شهيد سيد محمدباقرحكيم رخ داده بود رسيديم. ديوار حرم در سمت قبله، به قدرى سوراخ سوراخ شده بود كه حد نداشت. روبهروى باب قبله، شارع الرسول است كه منزل آيتالله سيستانى هم در اوايل همان خيابان قرار دارد. درست روبهروى محل انفجار هم خانههايى بوده كه تخريب شده است؛ يعنى بخشى از ابتداى خيابان شارع الرسول از بين رفته است. اينجا خانه مقتدى صدر بوده كه فعلا به محله حنانه در نزديكى همان حىّ الحسين كه ما اقامت داريم، منتقل شده است. آثار اين تخريبها كه برخى بر اثر درگيرى و بيشتر آنها به قصد بازسازى است، فعلا صورت شهر را ضايع كرده است.
وارد حرم شديم. ساعت خلوتى بود؛ بهخصوص الان كه اساسا زائر خارجى وجود ندارد. زيارات را مرحله به مرحله بر اساس مفاتيح الجنان خوانديم كه دوستمان آقاى معراجى در ابتداى سفر به هر يك از ما يك جلد از آن اهدا كرده بود. زيارت آرام و دلنشينى بود. بعد از زيارت، گشتى در اين حرم كوچك زديم.
هر سه حرم، شامل يك صحن است، با بنايى باشكوه در وسط آن و اتاقهايى در اطراف كه براى دفن علما و شخصيتها بوده است. در ابتداى ورودى باب قبله، سمت چپ، حجرهاى قرار داشت كه مدفن شيخ انصارى بود كه داخل آن را تعمير مىكردند. بعد از ورود به صحن، در سمت راست، اتاق سوم، محل دفن حاج شيخ عباس قمى بود. در اتاقى ديگر چسبيده به مسجد خضراء آيتالله خويى دفن شده و در نزديكى يكى از كفشدارىها اتاق كوچكى بود كه محل دفن آيتالله حاج آقا مصطفى خمينى بود كه براى آنها فاتحه خوانديم.
ديدار با آيتالله سيد مهدى خرسان
قرار بود ساعت 10 صبح به ديدن آيتالله سيد مهدى خرسان برويم. خانواده خرسان از خانوادههاى مشهور روحانى در نجف هستند. پدر ايشان سيد حسن خرسان بود كه تصويرش در اتاق ديده مىشد و زيرآن نوشته شده بود كه صبح روز يكشنبه 12 جمادى الاولى سال 1406 درگذشته است. در اين اتاق تصاوير و خطوط جالب ديگرى هم وجود داشت و فضا را تاريخى كرده بود.
آقاى سيد مهدى خرسان، فقيه و مصحح آثار و متون شيعى است. كتاب مفصلى هم درباره ابن عباس دارد كه در دست چاپ است. فارسى را به خوبى مىدانست و حتى تعبيرهاى