100قديمىترين نويسندهاى كه از قتل عام كربلا ياد كرده، ميرزا ابوطالب اصفهانى مقيم هندوستان است) . وى در راه بازگشت از سفر لندن به هندوستان چنين نقل كرده است:
كوتاه سخنى از بيان حادثه حمله وهابيان به كربلا، اين است كه روز هيجدهم ذىحجه (روز غدير خم) كه بيشتر مردم سرشناس كربلا به زيارت مخصوصه نجف رفته بودند، نزديك به بيستوپنج هزار وهابى سوار اسبهاى عربى و شترها وارد نواحى كربلا شدند؛ اين در حالى بود كه پيش از اين بعضى از آنان با لباس زائران داخل شهر شده بود و شخصى به نام «عمر آغا» كه حاكم آنجا بود، با آنها همزبانى و همنوايى مىكرد؛ زيرا از متعصبان اهل سنت بود) . در حمله اول، وهابيان وارد شهر شدند و صداى «اقتلوا المشركين» و فرياد «اذبحوا الكافرين» سر دادند) . پس از كشتن و اسير گرفتن، تصميم گرفتند خشتهاى طلاى گنبد را كنده و ببرند؛ اما به دليل استحكام آنها نتوانستند) . از اينرو به درون گنبد رفته و آنجا را با كلنگ و تبر ويران نمودند) . بيش از پنجهزار نفر كشته شد و زخمىهاى اين حادثه از شماره بيرون است) . در صحن مقدس خون كشتهشدگان روان بود و حجرههاى صحن از جسد مقتولان پر بود) . به جز كسانى كه در اطراف حرم حضرت عباس (ع) بودند، كسى از اين حادثه رهايى نيافت) . شدت آن حادثه به حدى بود كه من پس از يازده ماه از گذشتن آن كه وارد آن شهر شدم، هنوز آنقدر تازگى داشت كه جز نقل آن، سخن ديگرى در شهر نبود و ناظران در هنگام بازگو نمودنآن مىگريستند و از شنيدن آن موها بر اندام راست مىشد) . وهابيان در اين حمله نه تنها به غارت اشياى قيمتى حرم پرداختند، بلكه هر چيز باارزشى را از ساكنان شهر به غارت و چپاول گرفته و با خود بردند و ساكنان شهر از ترس آنان به باغهاى بيرون شهر پناه بردند و گروه زيادى از مردم ناجوانمردانه كشته شدند. 1
نويسنده در ادامه، به چگونگى پيدايش وهابيت و خوى وحشىگرى وهابيان پرداخته و چنين مىنويسد:
وقايع كربلا به گوش سلطان روم و پادشاه عجم به طور مكرر رسيد و كسى از ايشان در فكر تدارك و مقابله برنيامد؛ از اينرو وهابيان خشن، دلير گشته و به تقليد از پيامبر خاتم (ص) سلاطين را به مرام و مسلك خود دعوت نموده و نامههايى به آنان ارسال نمودند) . ترجمه نامهاى كه به پادشاه ايران نوشتند به اين شرح است: