101
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم، بسم الله الرحمن الرحيم) . من عبدالعزيز امير المسلمين الى فتحعليشاه، ملك عجم) .
نظر به اينكه پس از رسول خدا محمد بن عبدالله شرك و بتپرستى در امت شيوع يافته بود، چنانچه مردم سرزمين كربلا و نجف نزد قبورى كه از سنگ و گل ساخته شده، به خاك مىافتند و سجده كرده، حاجتهاى خود را مىطلبند، اين بنده ضعيف خدا از آنجا كه مىدانست بزرگ و سيد ما على و حسين به اين كارها راضى نيستند، كمر همت به تصفيه دين مبين بسته، به توفيق حق تعالى، نواحى نجد و اكثر شهرهاى عرب را از آلايشها پاك ساخت؛ خادمان و ساكنان كربلا و نجف را كه به هواهاى نفسانى دچار گشته و از كارهاىشان خوددارى نمىكردند، صلاح را بر اين ديدم كه تنها راه چاره آنان، از بين بردن و نابودى آنان است) . بدين جهت گروهى رزمنده و جنگجو را به كربلا فرستادم تا آنان را به سزاى رفتارشان برساند كه چنين شد) . حال، اگر پادشاه عجم نيز عقيده آنان را داشته باشد، بايد توبه كند؛ زيرا هركس بر شرك و كفر اصرار ورزد، به او همان خواهد رسيد كه به ساكنان كربلا رسيد) . والسلام على من اتبع الهدى) . 1
اين بود گوشهاى از انديشه باطل و رفتار خشونتبار وهابيان با مردم سرزمينهاى مقدس و ديگر نقاطى كه با آنان همفكر نبودند) . آلسعود با همكارى محمد بن عبدالوهاب و تحت تأثير قرار دادن جمعى از مردم و تهديد و تطميع آنان، به اينجا و آنجا لشكر كشيدند و دست به غارتگرى و