69اوست، كتاب «السرائر» است. در اين كتاب بحثهاى فقهىاى مطرح شده كه در نوشتههاى شيخ اجل ابوجعفر طوسى وجود نداشته و مؤلف بر بسيارى از مسائل فقهى اعتراض و اشكال، و از آنها رفع خطا و توهم كرده است. 1
شهرت ابنادريس و مقام تحقيق علمى او تا آنجاست كه حتى مورخان بزرگ غيرشيعى نيز او را ستوده و به بزرگى ياد كردهاند. ابنحجر عسقلانى گويد:
محمد بن ادريس عجلى حلّى، فقيه و عالم شيعى كه در فقه اماميه تأليفاتى دارد و در اين زمان عالمى مانند او در شيعه نيست. 2
و شمسالدين ذهبى درباره او گويد:
عجلى، امام و عالم شيعه. علامه ابوعبدالله محمد بن ادريس بن احمد بن ادريس عجلى حلّى، داراى تأليفات. در شهر حلّه شهرتى عظيم و شاگردانى دارد. 3
علامه سيد جودت فزوينى مكتب فقهى حله را به سه دوره تقسيم كرده است: 4
1. تبديل شهر حلّه به مركز علمى، به دست ابن ادريس؛
2. شكوفايى فكرى و علمى به دست نجمالدين جعفر بن حسن، معروف به «محقق حلى» ؛
3. تكامل معرفتى و سياسى توسط حسن بن يوسف بن مطهر، معروف به «علامه حلى» .
بنابراين، نخستين پايهگذار مكتب جديد حله، ابن ادريس است. همچنين محقق ارجمند على همت بنارى در جستوجوى نشانه بارز شخصيت ابنادريس، به اين موارد دست يافته است: 5
1. نبوغ ذاتى؛
2. آزادانديشى؛
3. شجاعت علمى و جسارت فقهى؛
4. از خودگذشتگى.
اين ويژگىهاى ابنادريس، در شكستن جو سنگين مكتب فقهى آن روزگار، بسيار مؤثر بود؛ جوّى كه در آن، تقليد از گذشتگان و اكتفا به آراء و انديشههاى شيخ طوسى رايج بود؛ چندان كه عالمان آن زمان به شدت از ابنادريس دورى مىجستند و هيچ گوشى شنواى انديشههاى روشنگر و آراى استوار و اعتراضى او به بعضى مسائل فقهى نبود. اين، سخن دردمندانه خود اوست در مقابل كسانى كه او و افكارش را برنمىتافتند و در حقش جفا مىكردند: