96قبايل مهاجر در اين ناحيه تلاش كرد.
سلمان و امارت مدائن
سلمان فارسى با استناد به سخنان و نصوصى كه از حضرت پيامبر ديده و شنيده بود، بر اين اعتقاد بود كه على بن ابىطالب (ع) جانشين راستين و بر حق رسول اكرم (ص) است. بنابراين همواره از حكومت وقت انتقاد مىكرد؛ اما با اين وصف، حكومت مداين را پذيرفت؛ زيرا در اين مسئوليت خطير، رضاى پروردگار و صلاح بندگان خدا را مىديد. البته سلمان بىاذن امير مؤمنان (ع) اين مقام را نپذيرفت. هدف خلفا اين بود كه ولايتمدارانى چون سلمان را با اعطاى اين مناصب، خاموش كنند و مترصد آن بودند كه وى مرتكب خطايى شود تا آن را دستاوير حذفش قرار دهند؛ اما سلمان از اين آزمون سربلند بيرون آمد. 1
چون سلمان به حوالى مداين رسيد، مردم به استقبالش شتافتند و خواستند كه او را در كاخ سفيد مسكن دهند؛ اما او نپذيرفت و گفت: من در ميان مردم و در محل رفت و آمد آنان (در بازار شهر) ساكن مىشوم تا در دسترش همه باشم و هرگاه كسى شكايتى يا مشكلى دارد، بتواند به آسانى مرا ببيند. 2سلمان تنها از حاصل دسترنج خويش استفاده مىكرد و پيش از اينكه به فرماندارى مداين منصوب شود، از ليف خرما سبد مىبافت و از اين راه زندگى مىگذراند. زمانى هم كه به امارت رسيد، در بازار شهر دكانى اجاره كرد تا از نزديك شاهد مشكلات مردم باشد و گره از از مشكلاتشان بگشايد. 3
او تمام فقيران، كارگران و اهل حرفهها و فنون را فراخواند و گفت: شما را براى امر مهمى فراخواندهام؛ بدانيد كه اسلام تكاثر و جمعآورى افراطى اموال را منع كرده است. اى صنعتگران! شما را دعوت كردم كه بگويم من از شما حمايت مىكنم و درب دكانم بر روى شما گشوده است. از اهل هر حرفه و فنى مىخواهم كه نمايندهاى براى خود برگزيند تا هر گاه مسئلهاى يا مظلمهاى پيش آمد، به بزرگ آن حرفه مراجعه كند. خداوند دوست دارد كه انسان از محصول تلاش خود بهره برد، ولى من تمام دريافتى خود از بيتالمال را كه پنجهزار درهم است، به محرومان و بينوايان مىدهم و خود سبد مىبافم و از ثمره كارم بهرهبردارى مىكنم. صداى مردم از هر جانب بلند شد كه اين روشى شگفت است! اى امير!