126و هيچ نشانى از آنها نيست. افرادى چون زهران بن مالك، عبدالله بن عبدالرحمن العتبى، على بن احمد الباهلى، قاسم بن عبدالرزاق، محمد بن عبدالله، على بن محمد بن عبدالله، عسامه المعافرى، عبدالملك بن سعيد الانصارى، وهب بن سعيد الاوسى، اسماعيل بن محمد البصرى، حمزه المكفوف و ديگران كه در شمار راويان اين روايات هستند، همه گمنامند. به همين دليل اعتنا به قول آنان صحيح نيست و چه بسا اندك كسانى كه نامشان در متن اين روايات آمده يا به نوعى در صحت و سقم اين روايات دخيلند، از دشمنان اهل بيت (ع) به شمار مىآيند. به همين دليل، سخن آنان نيز از درجه اعتبار ساقط است؛ بهويژه «سهل بن فضل» كه از امام رضا (ع) روايت نقل كرده است. اين فرد نيز شناخته شده نيست و به احتمال زياد همان «فضل بن سهل ذوالرياستين» وزير مأمون باشد كه دشمنى و عداوتش با امام رضا (ع) واهل بيت (ع) بر كسى پوشيده نيست. همينطور «مصعب بن عبدالله بن مصعب بن ثابت الزبيرى» كه كينه و عداوت زبيريان نسبت به اهل بيت (ع) آشكار است. از دشمن نيز جز جعل و دروغ انتظار نبايد داشت. بنابراين، راويان ششگانه عبيدلى، يا مجهول و ناشناسند، يا از مخالفان و حتى دشمنان اهل بيت (ع) .
تناقضات محتوايى
از نظر محتوايى نيز روايات ششگانه عبيدلى، داراى معايب، ابهامات و تناقضات تاريخى است كه با اندك تأملى، جعلى بودن آنها روشن است. برخى از اين ابهامات و تناقضات عبارتند از:
در اين روايات، عمرو بن سعيد اشدق، حاكم قدرتمندى از جانب يزيد جلوه داده شده كه موفق به تبعيد حضرت زينب (س) شده؛ در حالى كه از نظر تاريخى، چنين نبوده و قدرت تبعيد حضرت زينب (س) را نداشته است؛ زيرا پس از واقعه