247
السُليم
از الجار به طرف شمال خارج شديم و به پاسگاهى رسيديم كه تابع ناحيه ينبع بود و در محلى به نام السُّلّجه قرار داشت و اولين ناحيه ينبع از جنوب محسوب مىشود؛ چنانكه البريكه آخرين ناحيه رابغ از شمال به حساب مىآيد. السلجه در هشت كيلومترى الجار قرار دارد. در آنجا به طرف راست پيچيديم. در شمال شرقى، وادى الصفرا قرار دارد. كشتزارهاى ديم بسيارى در اين ناحيه وجود دارد. آبگيرهايى درست كردهاند كه مانند سد آب را در پشت خود نگه مىدارد و زمين را با آن سيراب و كشت مىكنند. بيشتر اراضى از تهامه تا يمن به اين شكل كشت مىشود. اما اين سرزمين خالى از سكنه و متروكه است و در طول سفر من هيچ عربى را در آنجا نديدم. به نظر مىرسد كه اينها تنها هنگام آبيارى مزارع به اين محلها مىآيند. از كنار كوهى در اين ساحل عبور كردم كه بين اين كشتزارها قرار گرفته بود و مبرّه ناميده مىشد.
در شمال مبرّه از كنار كشتزارهاى ديم عبور كرديم كه به آن مخشوش مىگفتند كه با مخشوش ينبع تفاوت دارد. منطقه مخشوش به داشتن هندوانه مرغوب معروف است و بيشتر مردم بدر در اينجا كشتزار دارند. از آنجا بود كه نشانههايى از ساختمانى خالى كه بين ما و كوههايى كه مقابل ما بودند، از دور به چشم مىخورد. بعد از طى سى كيلومتر به جايى در غرب بدر رسيديم كه پاسگاه السليم در آنجا بود و ايستگاهى كه متروك افتاده بود. علت متروك ماندن ايستگاه اين بود كه وقتى جاده آسفالت بينالمفرق و ينبع كشيده شد، قهوهخانههايى در آن درست شده و پاسگاه راهنمايى در كنار آن ساختهاند. بعد از اينكه مسير جاده بازسازى شد، تغيير مسير داده و به طرف شرق دور شده است و به دنبال آن، اهالى نيز آنجا را ترك كردهاند. نمىدانم علت بقاى اين مراكز در سرزمينى كه هيچ كسى در آن زندگى نمىكند، چيست. السليم در سرزمين بنىيحيى بن سالم، از حرب قرار دارد و در نزديك سرزمين بنىصبح مىباشد.