248
السليم در گذشته
البكرى بر اين باور است كه ذات السليم كه مربوط به صخر بن ضمرة است، در نزديكى الجار مىباشد و دروازه الجار در آنجاست و شاهدى ضعيف بر اين ادعا مىآورد. كثير نام آن را تا جايى كه من مىدانم، نياورده و نام همسايگان آن را ذكر كرده است. مبره، البضيع و السرير امروزه متعلق به طايفهاى از الاحامده است كه به الصخاريَه (بنوصخر) شناخته مىشوند. نمىدانم آيا آنها ارتباطى با صهره دارند يا نه. منازل آنها در الاشعر در فاصله نه چندان دورى از اينجا قرار دارد.
به مسير خود در جنوب شرقى به طرف المفرق كه در پنج كيلومترى جنوب غربى بدر بود، ادامه داديم. هنگام خروج از السليم در سمت چپ، كوه نصع ظاهر شد. بزرگترين ارتفاع در اين منطقه كه در پايين آن النعيجه (نعيجه العذبيه) گسترده شده است و بعد در جنوب آن الغرابات قرار دارد و بين آن و نصح، وادى واسط و در جانب شمالى ما بيابان العذبيه تا شطب گسترده شده است. از همه اين عوارض در سفر دوم در اين كتاب بحث كرديم.
چاههاى الشيخ
از الفرق از جاده مستوره در سمت جنوب خارج شديم و در البزواء پيش رفتيم. جاده پر از ماشين بود و در سمت راست و چپ جاده صحنههاى زيادى از حوادث رانندگى از ماشينهاى چپ شده و از بين رفته و صدمه ديده را مشاهده مىكرديم. در مسير اين جاده پيش رفتيم تا الضائف كه مركزى است در ميان البزواء آشكار شد كه خط مرزى ميانى بين بدر و مستوره است و آخرين حد منطقه نفوذ رابغ به حساب مىآيد كه طبيعتاً مرز بين امارت مكه و مدينه هم شمرده مىشود. از سمت چپ ما وادى غيقه گسترده مىشود كه وجود درخت السمر بزرگ، كه جز در اين وادى در طول ساحل ديده نمىشود، دال بر اين مطلب است. به سمت مشرق در زمينى كه اتومبيل به آسانى روى آن حركت