103تشخيص بدهم. احتمالاً كمتر از شش متر بوده است.در كنار قصر، آثار شهرى كه شن و ماسه آن را در خود فرا گرفته بود، اما كوچههاى زيباى قديمى آن قابل تشخيص است، به چشم مىخورد. اين قصر را مردم اين مناطق قصر علياء مىنامند و منظورشان از علياء، همسر ابن زيد شيخ بن هلال بن عام است. عادت مردم اين است كه همه آثار اينجا را به ابن هلال نسبت مىدهند و مىگويند اين از چيزهايى است كه بنىهلال ساخته است. اين ساختمان بناهاى دوره عباسى است كه يا براى دفاع از شهر قديمى يا بهعنوان امارت والى اين شهر ساخته شده است يا اينكه براى هر دو منظور بوده است.
دليل تعلّق اين بنا به دوران عباسى اين است كه جحفه در اواخر دوران عباسى متروك شده است. پس اين ساختمان متعلق به دوران عثمانى نيست و زمينهاى هم براى قول دوم وجود ندارد كه بگوييم اين بنا مربوط به دوران اموى بوده است؛ زيرا تاريخ چيزى از توجه امويين به اينگونه اماكن نشان نمىدهد؛ بلكه از توجه آنها به ساخت قلعهها و دژها و چيزهايى كه به حسب ضرورت آن زمان مورد نياز بوده است، سخن مىگويد.
با استقرائى در تاريخ جحفه بهدست مىآيد كه در زمان جاهليت، اينجا شهرى آباد و يكى از منزلگاههاى مهم و اصلى اين راه بوده كه نزد عرب راهى معروف و شناخته شده است. با ظهور اسلام، پيامبر آن را به عنوان ميقات اهل شام و مصر تعيين كرد. در آن زمان آن را مَهْيَه مىناميدهاند و گفته شده كه پيامبر(ص) آن را به اين اسم نامگذارى كرده است و دعا فرمود كه خداوند وباى مدينه را به آنجا نقل كند. بنىعبيل و اقوامى از عرب باديه در آنجا سكونت گزيدند و سپس تحت سلطه بنىكنانه در آمده و بعد قبيله حرب از اوايل قرن دوم هجرى تاكنون آنجا را تحت سلطه خود دارند. مورخين ذكر مىكنند كه پيامبر(ص) بعد از جحفه به سمت مكه، مسجدى داشته است و ظاهراً اين همان مسجد قديم است كه پيامبر در جوار اين مسجد جديد، كه ذكر آن گذشت، بنا كردهاند.