183. امير مؤمنان (عليه السلام) به فرزندشان امام حسن (عليه السلام) دستور داد تا چهار قبر در چهار نقطه براى ايشان حفر كند: يكى در مسجد، يكى در رحبه، يكى در غرى و يكى در خانهْ جعدة بن هبيره. حضرت مىخواست كسى از دشمنان، محّل قبر او را نداند. 1
4. امام زينالعابدين (عليه السلام) به مسجد كوفه وارد شدند. ابوحمزهْ شمالى نيز كه از بزرگان و زهّاد كوفه بود، در آنجا حاضر بود. حضرت دو ركعت نماز خواند و دعا و مناجاتى به جا آورد و سپس عزم رفتن كرد. ابوحمزهْ شمالى گويد: بر قدمهاى آن حضرت افتادم و بوسه بر آن مىزدم كه با دستش سر مرا بلند كرد و فرمود: نه، اى ابوحمزه! مسجد تنها براى خداست. پرسيدم: يابنرسول الله! براى چه به اينجا آمديد؟ فرمود: براى آنچه كه ديدى (نماز در مسجد كوفه) . مردم اگر فضيلت آن را مىدانستند، مشتاقانه مىآمدند. سپس فرمود: دوست دارى همراه من قبر جدّم على بن ابىطالب را زيارت كنى؟ عرض كردم: آرى. همراه آن حضرت به خارج كوفه رفتيم تا به «غريين» رسيديم كه منطقهاى درخشان بود. امام از شتر پايين آمد و صورت بر خاكها نهاد و فرمود: اى ابوحمزه! اينجا قبر جدّم على بن ابىطالب (عليه السلام) است. 2
5. يزيد بن عمرو بن طلحه گويد: امام صادق (عليه السلام) در حيرهْ عراق بود؛ به من فرمود: مىخواهى به وعدهاى كه دادم عمل كنم؟ (يعنى رفتن به زيارت قبر اميرالمؤمنين (عليه السلام)) عرض كردم: آرى. حضرت سوار شد و فرزندشان، اسماعيل هم با ايشان بود. من هم سوار شدم و همراهشان رفتم. از «ثويه» گذشت و بين حيره و نجف، نزديك تپههاى شنى سفيدى فرود آمد. اسماعيل و من هم پياده شديم. آنگاه امام و اسماعيل در آن مكان نماز خواندند و من نيز نماز گزاردم. 3
6. ابوالفرج سندى گويد: همراه امام صادق (عليه السلام) بودم؛ آنگاه كه به حيره (در عراق) آمده بودند. شبى فرمود: استر را زين