127وجوهات به آقاى شيخ محمود حلبى كه مسئوليت انجمن حجتيه را بر عهده داشت، داده شود. او گرچه از جهت علمى آدم باسوادى بود، ولى متأسفانه رژيم [شاه] از او سوء استفادهْ زيادى كرد و عليه نهضت اقدام مىكرد. 1
سازمان مجاهدين خلق (منافقين)
حجةالاسلام سيدرضا برقعى:
مجاهدين خلق در آغاز در ميان مبارزين و حتى بعضى از مقامات فعلى ايران محبوبيت داشتند؛ چنانكه يكى از همين آقايان در نامهاى براى امام، آنها را حافظان قرآن، قاريان نهجالبلاغه و سمبل مبارزه معرفى كرده بود. هنگامى كه «حنيفنژاد» و عدهاى ديگر از يارانش دستگير شدند و در شرف اعدام قرار گرفتند، يك نفر از طرف سازمان مجاهدين خلق به حضور امام رسيد و از او درخواست كرد كه آقا دربارهْ حنيفنژاد و ياران او اظهار نظر كند و اعلاميهاى بدهد تا رژيم تخفيفى به آنها بدهد. امام فرمود: من تصميم ندارم كه در مورد اين آقايان صحبتى كنم. . . اگر بنا بود موضعى بگيرم، موضع مخالف مىگرفتم. او گفت: يعنى نسبت به اين جوانهايى كه در اين شرايط خفقان با رژيم پهلوى مبارزه مىكنند، موضع مخالف مىگرفتيد؟ امام با تندى فرمود: من مبارزهاى را كه كمونيست مىكند، قبول ندارم. من از جريان فكرى منحرف حمايت نمىكنم. او گفت: آقا از كجا مىدانيد؟ ! به شما گزارش بد دادهاند. امام در حالى كه به كتابى روى ميز اشاره مىكرد، فرمود: گزارش بد كدام است؟ مگر اين كتاب را شما براى من نياوردهايد؟ اين كتاب غير از آن كلمهْ «به نام خدا» ، بقيهاش همه مبانى «مائو» است. شما نمىفهميد. اين افكار، التقاطى است. اينها كار ما را عقب انداختند؛ نهضت را عقب انداختند. 2
اخراج ايرانيان
حجه السلام و المسلمين محمود قوچانى:
در ماجراى جدا شدن بحرين از ايران و درگيرى بر سر جزاير تنب كوچك، تنب بزرگ و ابوموسى، عراق اعلام كرد كه تمام ايرانيان بايد ظرف مدت شش روز عراق را ترك كنند. امام تلگرافى براى «حسن البكر» ، رئيس جمهور عراق فرستاد كه پاسخى به آن داده نشد. خيلى از افراد بارهاىشان را بسته بودند و آمادهْ سفر شدند. پس از آن شخصى به نام «علىرضا» در رأس هيئتى به نمايندگى از حسن البكر به همراه «عبدالرضا خبوبى» فرماندار نجف، براى ديدار با امام آمدند. امام