83«وقتى كه ايشان همراه ما با پاى پياده از نجف به كربلا مىرفت، در اين سفر، حضورى عاشقانه داشت و در وقت دعا و زيارت عاشورا، از همه باحالتر بود و هنگام گريه، چشمانش از شدت گريه سرخ مىشدند و وقتى نوبت ذكر مصيبت و خواندن اشعار و نوحه سرايى به او مىرسيد، با حال جانكاهى در مصيبت اهل بيت (عليهم السلام) اشعار فارسى و عربى فصيحى مىخواند و هنگام كار و حمل اثاثيۀ سفر، وى بيش از همه كار مىكرد و هنگام شوخى و مزاح، مزاحهايى بيان مىكرد كه بعد علمى و اخلاقى جالبى داشتند». 1
استقبال عشاير از زائران
در اين مراسم، منظرههاى ديگرى، چشم و دل هر بينندهاى را به حيرت و شگفتى وا مىدارند. در اين مسير، روستاهاى زيادى به چشم مىخورند كه اكثر ساكنان آنها را عشاير و پيروان مذهب شيعه تشكيل مىدهند و آنان، با شوق و علاقه و اخلاص، از زائران امام حسين(عليه السلام) استقبال و از آنان، پذيرايى مىكنند.
اين عشاير در كنار رود فرات، به كاشت و برداشت برنج و دامدارى مشغول هستند و معمولاً از همين دسترنج خود، زائران حسينى را اطعام مىدهند. آنان، اعتقاد عجيبى به ميهمانان دارند و گاهى مشاهده شده كه گرد خاك پاى زائران را به تبرّك مىبرند. عشاير حاشيهنشين رود فرات، در ايام مراسم پياده روى، چادرهاى بزرگى كه به آنها «مضيف» مىگويند، با فاصلههاى معيّنى در اين مسير برپا مىكنند و زائران را جهت پذيرايى و استراحت، در آنها جاى مىدهند.
يكى از استادان بزرگ نجف كه خود بارها در اين پيادهروى حضور داشته، مىگويد:
«اين عشاير از نظر اقتصادى چندان وضع مطلوبى نداشتند و كنار فرات، هر كدام مقدار اندكى برنجكارى مىكردند و غذاهايشان هم اغلب برنج و ماست بود و خورش ديگرى نداشتند و با اين همه، نسبت به زائران حسينى و طلاب، بسيار سخاوتمندانه رفتار مىكردند و از هيچ چيز مضايقه نمىكردند». 2
حجةالاسلام و المسلمين محمدحسن رحيميان از اعضاى بيت حضرت امام كه سالها در نجف ساكن بود و در اين مراسم حاضر بود، مىگويد:
«به هنگام ظهر و مغرب، به هر نقطه مىرسيدى، حق عبور از آن جا را نداشتى؛ چون مالك و ساكن نخلستان بر سر راه ايستاده بود و زائران را به ضيافت خويش فرا مىخواند؛ گويى جادۀ خاكى كربلا را بخشى از حريم خانۀ خود مىدانست و خارج شدن ميهمانان را در هنگام ظهر و شب، بدون صرف ناهار يا شام، ننگى بزرگ مىپنداشت و گاهى كه قصد داشتيم تا پاسى از شب به راه خود ادامه دهيم،