14پيوست و آن اين است كه بعضى در صدد برآمدهاند و مطالبى در اثبات جهت داشتن خداوند عزّوجلّ نوشتهاند و هر كسى كه در اين زمينه مطالعهاى نداشته باشد و به وسائل معرفت، مسلّح نباشد و نيز مستبصر به نور حكمت نباشد، فريفتۀ آن سخنان مىگردد. لذا بر آن شدم تا عقيدۀ اهل سنّت و اهل جماعت را بيان كرده، فساد مطالب او (ابن تيميه) را روشن نمايم، در حالى كه او هر آن چه را كه خود ادّعا كرد، اولين كسى بود كه به نقض آن پرداخت و هر قاعدهاى را كه مطرح نمود، خود دست به تخريب آن زد. 1
3 . قاضى القضاة كمالالدين الزملكانى (م.733ق.)؛ به گفتۀ سبكى، وى پيشوا، علاّمه و اهل مناظره بود 2 و در دو مسألۀ طلاق و زيارت به ردّ بر عقايد ابن تيميه پرداخته است.
4 . حافظ شمسالدين ذهبى، (متوفاى 748ق.)؛ وى در نامۀ بلند و پندآموزش به ابن تيميه چنين مىنويسد:
تا چه اندازه استخوان در چشم برادر مؤمن خود مىبينى در حالى كه فراموش كردهاى آن تنه درختى را كه در چشم خوددارى! تا چه مقدار به ستودن از خود مىپردازى؟ تا چه اندازه سخنان و بدبختىهايت، تو را به ورطۀ سيه روزى كشانده؟