26البته مردمبابل تنها اين بت را نداشتند، بلكه در عين حال بتهايى با اشكال گوناگون و از مواد مختلف ساخته و پرداخته بودند و به نيايش در مقابل آنها مشغول بودند.
حكومت وقت، از آنجا كه بت پرستى را وسيله مؤثرى براى تحميق و تخدير افكار سادهلوحان مىديد، سخت از آن حمايت مىكرد و هرگونه اهانت و توهين به بتها را يك گناه بزرگ و جرم نابخشودنى مىدانست.
مورخان درباره تولد ابراهيم داستان شگفتانگيزى نقل كردهاند كه خلاصهاش چنين است:
منجّمان تولد شخصى را كه با قدرت بى منازع نمرود مبارزه خواهد كرد، پيشبينى كرده بودند و او با تمام قوا، هم براى جلوگيرى از تولد چنين كودكى و هم براى كشتن او بر فرض تولد، تلاش و كوشش مىكرد. امّا هيچيك از اينها مؤثر نيفتاد و اين نوزاد سرانجام تولد يافت.
مادر براى حفظ او، وى را در گوشه غارى در نزديكى زادگاهش پرورش مىداد، بهطورى كه سيزده سال از عمر خود را در آنجا گذراند. دور از نظر مأموران نمرود پرورش يافت و به سن نوجوانى رسيد و تصميم گرفت كه آن خلوتگاه را براى هميشه ترك كند و به ميان مردم گام نهد و درس توحيدى را كه با الهام درون به ضميمه مطالعات فكرى دريافته بود براى مردم باز گويد.
مبارزه با گروههاى مختلف بتپرست
در اين هنگام كه مردم بابل علاوه بر بتهاى ساختگى دست خود، موجودات آسمانى همچون خورشيد و ماه و ستارگان را پرستش مىكردند، ابراهيم تصميم گرفت از طريق منطق و استدلالهاى روشن، وجدان خفتۀ آنها را بيدار سازد و پردههاى تاريك تلقينات غلط را از روى فطرت پاك آنها برگيرد، تا نور فطرت بدرخشد، و در راه توحيد و يگانه پرستى گام بگذارند.
او مدتها در بارۀ آفرينش آسمان و زمين و قدرتى كه بر آنها حكومت مىكند و نظام شگفتانگيز آنها مطالعه كرده بود و نور يقين در قلبش مىدرخشيد. 1