10دارد، تواند بود كه وى از مذهب زيدى به مذهب امامى درآمده باشد. ترديد در اصل مطلب يا دست كم زيدى بودن او به آن دليل است كه نام وى و اجدادش تا چند نسل همه اسامى شيعى است. به علاوه، ديارى كه وى در آن متولد شده مازندران است، جايى كه مذهب امامى در آن استقرار داشته است.
وى در نوشتههايش، در غالب موارد، خود را «طبرى» در مواردى «مازندرانى» و گاه «طبرى مازندرانى» مى خواند. اما چنان كه در آغاز كتاب اخبار و احاديث آمده، وى به دليل ناامنى در آن منطقه، از آنجا كوچ كرده و به منطقه جبال آمده است. زان پس وى سالها در رى، قم، كاشان و اصفهان سكونت داشته است. آمدن وى به قم علاوه بر اخبارى كه در باره امنيت در بلاد جبل به دست آورده، ايضا به دليل روايتى از امام صادق (ع) نيز بوده است كه توصيه فرموده، وقتى فتنه در بلاد فراگير شد، به قم برويد.
اطلاعات پراكنده ما از زندگى وى، بر اساس داده هاى خود اوست كه به مناسبت در آثار مختلف از آن ياد كرده است. بيشتر شناختى كه در جامعه شيعه از وى در دست بوده، بر اساس كتاب كامل بهايى اوست كه از دير باز در دسترس بوده و طى سالهاى اخير، آثار ديگرى هم از وى چاپ شده است. نخستين كسى كه از ارتباط وى با دولت ايلخانى و به خصوص حاكم اين دولت در ايالت اصفهان سخن گفته و على القاعده بر پايه مطالبى بوده كه در كامل بهايى و تحفة الابرار آمده بوده، قاضى نورالله شوشترى (م 1019) است (مجالس المؤمنين: 481/2).
پس از او ديدگان تيزبين ميرزا عبدالله افندى (م ح 1137) سبب شده است تا ب4راى نخستين بار اطلاعاتى در باره زندگى وى جمع و جور گشته و در رياض العلماء بيايد. وى بر اساس كتاب اسرار الامامه و برخى كتب ديگر مؤلف اطلاعات خوبى از زندگى وى به دست داده است (رياض: 274/2 268) بعد از آن هم ديگران از جمله نويسنده روضات الجنات [261/2- 264]، اعيان الشيعه [214/5] و به مناسبت آقابزرگ طهرانى در انوار الساطعه:41 و