20دربارۀ عبارتهاى آن با يكديگر بحث مىكنند. دربارۀ پاك بودن اب و پاك كردن اعضاى بدن، زياده روى كرده و براى رساندن آب به اعضاى وضو به اندازهاى تلاش مىكنند كه شرع از آنان نخواسته و حتى با صراحت آن را نهى كرده است و همينطور در مورد پاك كردن مكان و لباس نماز. هنگام خواندن قرآن در نماز و گفتن ذكر به اندازهاى در اداى حروف از مخارج آن دقت كرده و زياده روى مىكنند كه در نهايت آن را غلط مىخوانند.
اما گويا اصلاً دستور ندارند كه اعضاى بدن خود را از گناهان و دل را از اخلاق رذيله، نفاق، دوستى غير خدا و به ياد غير خدا بودن، پاك كنند كه به اين امور نمى پردازند!!
همينطور در به وجود آوردن ماهيت كارها و ذكرهاى نماز، سهل انگارى مىكنند تا جايى كه حتى گاهى علماى بزرگى نيز پيدا مىشوند كه منظور از بعضى كارهاى نماز را نمى دانند. با اينكه فلسفۀ بلند كردن دست در هنگام تكبير، ايستادن در نماز، ركوع، سجده، كشيدن گردن در ركوع، برداشتن سر از سجده، خواندن تشهّد و سلام دادن در روايات آل محمد (ص) آمده است. همچنين آمده است كه هر كدام از آنها، حقيقت و معنايى دارد كه اگر اين اعمال به قصد آنها نباشد، گويا اصلاً انجام نشده است.
تكبير، قرائت، تسبيح، ثنا گفتن، گواهى بر توحيد ورسالت پيامبر(ص) وسلام دادن، نيز هر كدام حقايقى دارند و اگر كسى اين مطالب را به همراه حقايق آن نگويد، تكبيرگو، قارى، تسبيحگر و ثناگو نخواهد بود.
اما مردم در امور دنيوى چنين نبوده و تمام تلاش خود را براى به دست آوردن چيزهاى حقيقى به كار مىگيرند. براى مثال كسى