11هشدار مىدادند. امروز اين بلا به اوج خود رسيده و بيش از هر زمانى، ظهور و بروز يافته است.
استاد دكتر «طه جابر فياض العلوانى» استاد سابق فقه و اصول در «دانشگاه اسلامى محمد بن سعود» مىگويد:
امروزه عدهاى از جوانان را مىبينيم كه به سلفىگرى منسوبند و عدهاى ديگر خود را منسوب به اهل حديث مىدانند. گروهى نيز خود را مذهبى مىدانند و عدهاى نيز مدعى لائيسم و لامذهبى هستند. بين اين گروههاى گوناگون، اتهاماتى نظير كافر، فاسق، اهل بدعت، منحرف، مزدور و جاسوس ردّ و بدل مىشود؛ اتهاماتى كه به هيچ روى شايسته نيست مسلمانى برادر خود را بدان منسوب كند؛ چه رسد به اينكه با تمام وسايل ممكن آن را نشر دهد. اين افراد از اين حقيقت غافلند - يا خود را به غفلت زدهاند - كه كوششهاى انجام گرفته براى نابودى و ريشهكن كردن اسلام، به مراتب از اختلاف نظرهاى ياد شده، براى امت اسلامى خطرناكتر است. اگر مجتهدان پيشين، اسباب روشنى براى اختلافنظر داشتند كه اختلافشان را توجيه مىكرد و از شدت آن مىكاست و آن را در چارچوب معينى قرار مىداد، معاصرانى كه دچار اختلافند، حتى يكى از اسباب اختلاف معقول را نيز ندارند؛ چرا كه مجتهد نيستند و همگى مقلّدند. حتى كسانى كه با صداى بلند تقليد را رد